۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

معرفي جنگنده سوپر هورنت (2)

با توجه به فيلتر شدن وبلاگ در ايران اسلامي، خوانندگان گرامي زين پس از اين آدرس ديدن فرمايند.
.
قسمت پيشين نوشتار را در اينجا خوانديد.
.
سامانه های آويونيك سوپر هورنت
قسمتهاي آويونيك جنگنده سوپر هورنت تا 90 درصد با هورنت هاي C و D يكسان است. نمايشگرهاي رنگي سوپر هورنت، لمسي هستند. نمايشگر بزرگ در وسط، يك رسانه چندكاره است؛ ضمن اينكه يك نمايشگر پيشرفته جهت نشان دادن ميزان سوخت موجود نيز در كابين تعبيه شده است.
.


.
سوپر هورنت از سيستم ديجيتال كنترل «پرواز با سيم» چهاركاناله بهره مي برد و به هنگام وارد آمدن برخي آسيبها به بدنه در ميدان نبرد، وظيفه تصحيح پرواز را نيز انجام مي دهد. نور درون كابين و همچنين نمايشگرها و سوئيچ هاي سوپر هورنت به نحوي طراحي شده اند كه خلبانان قادر مي شوند از دوربين هاي ديد در شب بدون نگراني از انعكاس نامطلوب و كوركننده نورهاي كابين، بهره ببرند.

.

JHMCS

.

یکی از بهینه سازی های انجام شده در کابین سوپر هورنت، نصب سامانه سخنگو و هدفياب (JHMCS) در داخل کلاه خلبانی می باشد که نخستین بار به تاریخ 18 می 2007 بر روی سوپر هورنت های اسکادران VFA-213 نصب گردید. این سامانه كه در گونه F بر روی هر دو کابین قرار می‏گیرد، چندين نياز و آگاهي همچون هدفگيري درست و بجاي موشك گرماياب سايدوايندر AIM-9X در زاويه كاملن بسته را بدون نياز به گردش جنگنده حول محور عرضي به سمت هدف، به خدمه گوشزد مي نمايد. به هنگام عملياتهاي شبانه، تصاوير بدست از سامانه هاي FLIR و IRST، بر روي نمايشگر JHMCS كه درون كلاه خلباني قرار دارد، پديدار مي شود كه البته در چنين عملياتهايي، بهره گيري از دوربين هاي ديد در شب به همراه سامانه JHMCS يك نياز كليدي جهت موفقيت عمليات است. يكپارچگي اين سامانه با موشك سايدوايندر AIM-9X كه داراي جستجوگر كانوني و سيستم تغيير بردار رانش در قسمت راكت مي باشد، از اين گونه سايدوايندر، يك جنگ افزار بسيار كارآمد براي نبردهاي نزديك هوايي يا داگفايت ساخته است. سامانه JHMCS اين امكان را براي خلبان سوپر هورنت فراهم مي سازد تا بدون نياز به گردش، تنها با چرخاندن كلاه خلبانيش، تا 80 درجه نسبت به محل دماغه هواپيما، موشك را به سمت هدف شليك نمايد. سوپر هورنت همچنين داراي سامانه اي موسوم به SHARP يا Share Reconnaissance Pod مي باشد كه سيستمي است بسيار با كيفيت و ديجيتال جهت انجام شناسايي هوايي در روز و شب و تمامي شرايط آب و هوايي.

رادار پیشرفته AN/APG-79
سوپر هورنت از راداري بهره مي گيرد كه داراي كمترين ميزان آشكارسازي امواج راداري در بين تمامي جنگنده هاي حال حاضر جهان است كه اين ميزان از رادار اف-22 و اف-35 نيز كمتر ارزيابي مي شود! اين امواج باعث افزايش سطح مقطع راداري جنگنده مي شوند. اين در حاليست كه سوپر هورنت همانند اف-22 اساسن يك جنگنده استيلث نيست ولي سطح مقطع راداري آن از نماي روبرو به ميزان فراواني از جنگنده هاي نسل پيشين كوچكتر است.
.

پوشش روي رادار APG-79، بر خلاف ساير جنگنده ها به جاي اينكه به سمت راست باز شود، به سمت جلو مي لغزد و اين طراحي به دليل محدودیت فضا بر روي عرشه ناوهاي هواپيمابر است.

.
سه رادار پيشرفته هوايي ويژه كار در تمام شرايط آب و هوايي APG-65 ، APG-73 و APG-79 توسط شركت هيوز ايركرافت جهت نصب بر روي جنگنده هاي هورنت و سوپر هورنت طراحي و ساخته شده اند؛ البته رادار تازه وارد APG-79، گونه AESA يا اسكن الكترونيكي فازي آرايه اي رادار APG-73 مي باشد. امروزه APG-79، رادار اصلي سوپر هورنت به شمار مي رود و APG-73 تنها در شمار اندكي از سوپر هورنت هاي ابتدايي يافت مي شود. هر سه رادار در فركانس I band كه همان 8 تا 12 گيگاهرتز است كار مي كنند و از نوع پالس – داپلر مي باشند. براي اين رادارها جهت عمليات هوا به هوا، ضمن وجود توانمندي ديد پايين – شليك پايين، چندين حالت جستجو، رهگيري و شناسايي نيز پيش بيني شده است.
.

عكسي كه سامانه ATFLIR از يك تاسيسات روي زمين تهيه كرده است.
.

حالتهاي هوا به زمين رادار APG-79 به شرح زير هستند:
1- استفاده از پرتوافكني داپلر براي شناسايي اجسامي با لبه هاي تيز (همچون ساختمانها)
2- نقشه يابي بر اساس كنارهم گذاري الگوهاي يافت شده
3- نقشه يابي مصنوعي از سطح زمين
4- جستجو براي اجسام متحرك و ثابت روي سطح دريا


رادار APG-79 توانمندي رهگيري و نظارت مداوم اهداف هوايي را دارد و اين ويژگي به دليل استفاده از آنتن هايي با تكنولوژي solid-state بدست آمده است. اين توانايي باعث اعتماد بيشتر و كاهش فراوان هزينه هاي نگهداري آن نسبت به رادارهاي قديمي مي شود.
.

كابين عقب و جلو در سوپر هورنت F، ضمن اينكه هدفهاي كاملن گوناگون زميني را زيرنظر دارند، مراقب جنگنده هاي دشمن نيز هستند.
.

رادار اسکن الکترونیکی APG-79 چندین برتری بسیار مهم و بی همتا به سوپر هورنت می بخشد. به وسیلهء این رادار، خدمه سوپر هورنت قادر می شوند به راحتی همزمان با اهداف هوایی و زمینی درگیر شوند. این رادار، کیفیت بسیار بالایی را با نقشه سازی سطح زمین برای اهداف بسیار دوردست در اختیار می گذارد. همچنین به راحتی اهداف بسیار کوچک را نیز شناسایی می‏کند؛ اهدافی همچون موشکهای شلیک شده. این رادار، اهداف هوایی را در فاصله هایی بسیار دورتر از برد موشکهایی همچون آمرام شناسایی می‏کند.

رادار APG-79 با تمامي جنگ افزارهاي موجود براي اف-18 هورنت سازگاري كامل دارد، ضمن اينكه توانايي شليك موشك مدرن آمرام نيز در آن پيش بيني شده و قادر است همزمان چندين موشك آمرام را به سمت هدفهای گوناگون كه در پهناي افق و در ارتفاعهاي بالا و پايين پراكنده شده اند، هدايت كند. آزمونهاي رسمي رادار APG-79 كه اصطلاحن OPEVAL (برگرفته شده از واژه هاي Operation Evaluation) در دسامبر 2006 كامل گشته و تا پايان ژانويه 2007، شمار 28 جنگنده سوپر هورنت با اين رادار تجهيز شدند. برخي از اين رادارها اشكالات نرم افزاري داشتند كه تا پايان سال مالي 2007، همگي برطرف گشتند. تا پايان جولاي 2008، كمپاني رايتئون، 100 دستگاه رادار APG-79 را به نيروي دريايي ايالات متحده تحويل داد و در سوم ژوئن 2008، نيروي دريايي، نخستين هواپيماي جنگ الكترونيك سوپر هورنت به نام EA-18G Growler با رادار APG-79 را دريافت نمود. نيروي دريايي ايالات متحده قصد دارد تا 400 دستگاه از اين رادار را دريافت كند.

AN/ASQ-228 يا ATFLIR
Advanced Targeting Forward Looking InfraRed

سامانه هدفيابي مادون قرمز بسيار پيشرفته ATFLIR كه نام رسمي آن AN/ASQ-228 مي باشد، يكي از عوامل برتري سوپر هورنت به جنگنده هاي همرده اش ارزيابي مي گردد. اين سامانه حسگر الكترواپتيكال و سامانه هدفگيري ليزري سوپر هورنت مي باشد.

ای تی فلیر (حسگر جلونگر پیشرفته) در زیر جنگنده اف-18 هورنت

.

تصويري كه از رهگيري يك بمب افكن B-2 به وسيله سامانه ATFLIR با دوربين الكترواپيتكال ثبت شده است!


سیستمهای دفاع الکترونیک در سوپر هورنت
Integrated Defensive Countermeasures

سامانه هاي دفاعي سوپر هورنت به صورت یکپارچه درون مجموعه اي كه IDECM ناميده مي شوند، قرار گرفته اند. اين مجموعه شامل سیستمهای زير مي باشد:
* سيستم ضدعمل الكترونيك ALE-47
* فريبنده راديويي بسیار پیشرفته ALE-55 براي از كار انداختن فرستنده رادار دشمن و خارج ساختن جنگنده از قفل راداري
* گيرنده اخطار راداري AN/ALR-67(V)3
* پيش اخطار و محافظ كننده در برابر پارازيت به نام ALQ-165 ASPJ
* هشدارگر مادون قرمز و ماوراي بنفش نزديك شدن موشك موسوم به MAWS
* پارازیت انداز AN/ALQ-214


سوپر هورنت به نقش تانكر
بر خلاف هورنت، کمپانی مک دانل داگلاس سوپر هورنت را به نحوی طراحی کرده است که بتواند نقش یک تانکر سوخترسان (ARS) را بازی کند. بدین ترتیب با بازنشست شدن هواپیماهای قدیمی S-3B Viking و KA-6D که با انجام برخی دگرگونیها، نقش تانکر را در نیروی دریایی داشتند، سوپر هورنت جای آنها را به راحتی پر می نماید. مخزن میانی تا 330 گالن آمریکایی (1200 لیتر) سوخت را به وسیله لوله خرطومی شکل انتقال می دهد. در کنار مخزن میانی، چهار مخزن خارجی هریک به ظرفیت 480 گالن آمریکایی (1800 لیتر) و مخازن داخلی جمعن به وزن 29000 پاوند (13000 کیلوگرم) کل سوخت سوپر هورنت تانکر را شامل می شوند.
.

.

سوپر هورنت ها به زودي به سامانه رهگيري هوايي بر اساس پرتوهاي فرو سرخ يا IRST مجهز خواهند شد كه اساسن سامانه اي پسيو يا بدون آشكارسازي است، به وسيلهء حسگرهاي دوربرد خود، پرتوهاي موج بلند فرو سرخ را شناسايي مي كند. اين سامانه به شكل يك سنسور در قسمت جلويي مخزن سوخت مياني بدنه نصب خواهد شد و انتظار مي رود زودتر از سال 2013 عملياتي نشود. به تاريخ 19 مي 2009 كمپاني لاكهيد مارتين اعلام كرد كه براي ساخت اين سنسور توسط بوئينگ برگزيده شده است.
.

سنسور فرو سرخ (IRST) در قسمت جلويي تانك سوخت مياني سوپر هورنت به خوبي مشخص است.
.


برخي از عملياتهاي قابل انجام توسط سوپر هورنت عبارتند از:
* بمباران ضربتي در شب يا روز به وسيله جنگ افزارهاي بسيار دقيق هدايت شونده
* انجام عمليات ضد پدافند هوايي
* اسكورت جنگنده ها
* پشتيباني نزديك هوايي (CAS)
* شكستن پدافند هوايي دشمن روي زمين (SEAD)
* انجام عمليات ضربتي روي دريا
* انجام عمليات شناسايي – جاسوسي
* انجام عمليات پيش آگاهي از خطرات هوايي (FAC)
* انجام عمليات سوخترساني به ساير جنگنده ها
* پرتاب محموله از طريق جايگاه موسوم به PDU-5


سوپر هورنت در جنگ
بر خلاف بسياري از جنگنده هاي امروزي كه هيچگاه امكان شركت در كارزار واقعي را بدست نياورده اند و شايد هم هيچگاه بدست نياورند، سوپر هورنت اين فرصت را براي حضور در جنگ داشته و بدين ترتيب كاستي هاي آن در چنين موقعيتهايي آشكار و برطرف شده اند. نخستين يگان از جنگنده هاي سوپر هورنت كه در جنگ شركت جستند، اسكادران VFA-115 بود كه در ششم نوامبر 2002 دو جنگنده بمب افكن سوپر هورنت E از اين يگان در پاسخ به واكنش دشمن، در يك عمليات ضربتي در منطقه پرواز ممنوع در جنوب عراق وارد كارزار شدند. آنها دو جنگ افزار هوا به زمين را به سمت مركز فرماندهي پدافند هوايي در الكوت و يك ساختمان در پايگاه الطليل شليك نمودند. با انجام اين عمليات، نخستين بار اين امكان فراهم شد تا بمب 2000 پوندي هدايت شونده ماهواره اي JDAM توسط سوپر هورنت پرتاب گردد.
.

.
در جريان عمليات آزادسازي عراق در سال 2003، اسكادرانهاي VFA-14، VFA-41 و VFA-115 به وسيله جنگنده هاي سوپر هورنت، عملياتهاي پشتيباني نزديك هوايي (CAS)، شكستن پدافند هوايي عراق (SEAD)، پيش آگاهي (FAC) و سوختگيري هوايي انجام دادند. در هشتم سپتامبر 2006، جنگنده هاي سوپر هورنت اسكادران VFA-211 با استفاده از بمبهاي هدايت ليزري GBU-12 و GBU-38 به مقرهاي گروهك آدمكشي طالبان در غرب و شمال غرب قندهار حمله كردند. اين نخستين ماموريت جنگي اسكادران ياد شده به شمار مي آمد. در بين سالهاي 2006 تا 2007، جنگنده هاي سوپر هورنت اسكادران VFA-103 ناو هواپيمابر دوايت آيزنهاور، در چندين ماموريت جنگي بر فراز عراق و سومالي شركت جستند. همزمان اسكادرانهاي VFA-131 و VFA-83 شمار 140 بمب هدايت شونده بسيار دقيق بر روي 70 هدف پرتاب نمودند.

تا اكتبر 2008، نيروي دريايي ايالات متحده شمار 367 فروند جنگنده سوپر هورنت را در خدمت داشت. همچنين با انجام برخي بهينه سازيها، عمر خدمتي سوپر هورنت در نيروي دريايي ايالات متحده به 10000 ساعت رسيده است كه در برابر عمر 2400 ساعتي MiG-29K در نيروي دريايي روسيه، بسيار قابل توجه و ارزشمند مي نمايد. در 14 مي 2010 بوئينگ اعلام كرد كه پنتاگون قصد دارد 66 فروند سوپر هورنت و 58 فروند گونه جنگ الكترونيك آن يعني EA-18G را خريداري نمايد. با حساب آخرين سفارش نيروي دريايي، تا چهار سال آينده، شمار سوپر هورنت ها به 515 فروند و شمار گونه EA-18G به 114 فروند خواهد رسيد.

استراليا كه يكي از مشتريان جهاني اف-35 بود، با طولاني شدن زمان ورود به خدمت اين جنگنده، تصميم گرفت 24 فروند جنگنده سوپر هورنت از سري Block I را تا زمان آماده شدن اف-35 ها به خدمت گيرد و جايگزين بمب افكن هاي قديمي اف-111 خود نمايد. اما اين خريد در استراليا باعث بحث و جدلهاي فراواني در بين نظاميان ارشد و سناتورهاي استراليا گرديد. آنها استدلال مي كردند پرداخت هزينه بسيار گزاف 6 ميليارد دلار براي خريد 24 جنگنده در نقش مقطعي تا زمان آماده شدن اف-35 منطقي نيست و اصولن بمب افكن هاي اف-111 مي توانستند تا سال 2020 همچنان در خدمت باقي بمانند؛ ضمن آنكه اف-111 بمب افكن هاي بسيار توانمندي بودند و برد عملياتي قابل توجهي نيز داشتند.

ويژگيهاي سوپر هورنت
تعداد خدمه: در گونه E يك نفر و در گونه F دو نفر
طول: 18.31 متر
گستردگي بالها: 13.62 متر
ارتفاع:4.88 متر
مساحت بالها: 46.45 متر مربع
وزن خالي: 13900 كيلوگرم
وزن بارگذاري شده: 21320 كيلوگرم
بيشترين وزن قابل برخاست: 29900 كيلوگرم
پيشرانه: دو دستگاه موتور توربوفن F414-GE-400 ساخت جنرال الكتريك
كشش خشك: 14000 پاوند فيت = 62.3 كيلونيوتن براي هر موتور
كشش با پس سوز: 22000 پاوند فيت = 97.9 كيلونيوتن براي هر موتور
ميزان سوخت ذخيره شده داخلي: 6530 كيلوگرم براي گونه E و 6145 كيلوگرم براي گونه F
ميزان سوخت خارجي: 5 مخزن 480 گالني = 16380 پاوند = 7430 كيلوگرم
قيمت: 60 ميليون دلار

توانمندي
بيشترين سرعت: 1.8 ماخ = 1190 مايل بر ساعت = 1900 كيلومتر بر ساعت در ارتفاع 40000 فوتي (12190 متر)
برد پروازي: 1275 ناتيكال مايل = 2346 كيلومتر با دارا بودن تنها دو موشك سايدوايندر در نوك بالها
شعاع پروازي جنگي: 390 ناتيكال مايل = 449 مايل = 722 كيلومتر
برد عبوري: 1800 ناتيكال مايل = 2070 مايل = 3330 كيلومتر
سقف پرواز خدمتي: 50000 فوت = 15000 متر
ميزان بارگذاري بالها: 453 كيلوگرم براي هر متر مربع
نسبت كشش به وزن: 0.93
حد تحمل شتاب گرانش: g 7.6

جنگ افزارها:
يك دستگاه مسلسل 20 م م از گونه M61 Vulcan با 578 تير فشنگ
داراي 11 جايگاه سخت جهت آويز انواع جنگ افزار: 2 در نوك بالها، 6 در زير بالها و 3 در زير بدنه براي 8050 كيلوگرم بار
موشكهاي هوا به هوا: سايدوايندر، آمرام و اسپارو
موشكهاي هوا به زمين: ماوريك، SLAM-ER، موشك ضدرادار HARM، بمب بالدار هدايت شونده JSOW و موشك ضدكشتي هارپون

بمبها:
بمب هدايت شونده ماهواره اي JDAM
بمب هدايت هدايت ليزري Paveway
انواع بمبهاي سري MK 80
بمب خوشه‌اي CBU-87، CBU-78 Gator، CBU-97 و MK 20 Rockeye II

جنگنده سوپر هورنت F با ادوات شناسايي و عكسبرداري، دستمايه فيلم ديدني پشت خطوط دشمن گرديد. در جريان اين فيلم، خدمه يك سوپر هورنت، مامور انجام عمليات شناسايي بر فراز يوگوسلاوي در جريان نسل كشي صربها در بوسني و هرزگوين مي گردند. پس از برخاست از عرشه ناو هواپيمابر، خلبان با دريافت علائمي مبني بر وجود سامانه هاي پدافند هوايي موشكي صربها، اندكي از مسير اصلي پروازي خود خارج مي شود و از سامانه هاي و ادوات جنگي صربها كه حضورشان در آن منطقه غيرقانوني است عكسبرداري مي نمايد اما به هنگام بازگشت، هدف يك موشك SA-9 صربها قرار مي گيرد؛ خلبان و كمك هر دو اجكت مي كنند و در كوههاي منطقه مخفي مي شوند. تيم جستجوي صربها، خلبان را دستگير كرده و درجا وي را مي كشد. كمك خلبان در جريان تعقيب و گريز در كوهها و جنگلها، متوجه كشتار گسترده مردم توسط صربها مي گردد و سرانجام توسط تيم نجات نيروي دريايي ايالات متحده در حالي كه موفق شده حافظه مربوط به داده هاي عمليات شناسايي را با خود به همراه بياورد، نجات داده مي شود.

ادامه دارد.

.

۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

معرفي جنگنده سوپر هورنت




Super Hornet vs Eurofighter Typhoon
سوپر هورنت در برابر یورفایتر تایفون

جنگنده بمب افکن ساخت بوئینگF-18E/F که به نام Super Hornet شناخته می‏شود، هواپیمایی است دو موتوره، از نسل + 4.5، ویژه نشست و برخاست روی ناو و البته با توانمندی انجام چندمنظوره عملیات. این جنگنده، گونه بزرگتر شده هواپیمای قدیمی اف-18 هورنت است که در دهه 1970 توسط شرکت نورثروپ به نام YF-17 Cobra طراحی گردید و با سرمایه گذاری و تجدیدنظر در برخی نقاط از طراحی، توسط کمپانی صاحبنام مک دانل داگلاس، با نام اف-18 هورنت تولید شد و در اختیار نیروی دریایی ایالات متحده قرار گرفت. اساس جنگنده سوپر هورنت نیز توسط کمپانی مک دانل داگلاس در دهه 1980 و با نام Hornet 2000 طراحی شد.

.
هورنت پیشینه ای بیش از 30 سال دارد و با ورود آن به خدمت در نیروی دریایی ایالات متحده، جنگنده بمب افکن های قدیمی F-4B Phantom و A-7 Corsair از رده خارج شدند. سوپر هورنت در قیاس با هورنت، داراي 4.2 فوت درازاي بيشتر، 25% مساحت بال بيشتر و قابليت حمل 33% بيشتر سوخت در مخازن داخلي می باشد که اين سوخت اضافه تا 41% برد عملياتي و تا 50% استقامت پروازي آنها را افزايش مي‏دهد. در سوپرهورنت همچنين دو جايگاه حمل مهمات باهم ادغام شده‎اند. اين به معني افزايش ميزان بارگذاري مهمات به دليل مخلوط کردن محل بارگذاري انواع جنگ افزارهاي هوا به هوا يا هوا به زمين مي‎باشد. سوپرهورنت همچنين مي‎تواند انواع گوناگوني از جنگ افزارهای هوشمند را حمل کند. از جملهء اين جنگ افزارها مي‏توان به بمبهاي هدايت شونده ماهواره ای همچون JDAM و JSOW اشاره کرد.
.

.
سوپر هورنت مي تواند 17.750 پاوند (8032 کيلوگرم) مهمات را در 11 مقر خارجي حمل تسليحات بارگذاري نمايد که از این نظر سوپر هورنت را می توان مشابه بمب افکن تازه ساخت روسی Su-34 Fullback دانست. اين جنگنده داراي راداري ویژه کار در همه نوع شرائط آب و هوايي است که داراي توانايي رهگيري اهداف هوايي و همچنین سيستمي جهت افزايش دقت پرتاب بمبهاي عادي يا هدايت شونده است.
.


ورودی های هوای مستطیل شکل موتورها در سوپر هورنت و بیضی شکل در هورنت
.

سوپر هورنت در قیاس با هورنت، 20 درصد بزرگتر، 3200 کیلوگرم (7000 پاوند) وزن خالی بیشتر، 6800 کیلوگرم (15000 پاوند) وزن افزونتر برای بیشترین وزن قابل برخاست، 35 درصد موتور قویتر، 33 درصد سوخت داخلی بیشتر، 41 درصد برد عملیاتی بیشتر و 50 درصد پایداری افزونتر می باشد. وزن خالی سوپر هورنت 5000 کیلوگرم (11000 پاوند) کمتر از وزن خالی اف-14 تامکت است.

سوپر هورنت قادر است به میزان بیشتری نسبت به هورنت مدل پایه با سوخت و جنگ افزار مصرف نشده به ناو هواپیمابر بازگردد و فرود سالم انجام دهد. این ویژگی اصطلاحن Bringnback نامیده می‏شود که برینگ بک سوپر هورنت، بیش از 4100 کیلوگرم (9000 پاوند) می باشد. دو محل بارگذاري در نوک بالها، چهار مقر در زير بالها براي حمل سوخت يا مهمات هوا به زمين و دو مقر در زير بدنه و نزديک دماغهء هواپيما جهت نصب موشکهاي هوا به هواي اسپارو / آمرام يا غلافهاي شناسايي و يک محل در مرکز بدنه براي حمل مخازن سوخت يا تسليحات هوا به زمين است. ضمن اينکه يک مسلسل 20 ميلي متري از نوع M61 A1 Vulcan در دماغه هواپيما تعبيه شده است.

ميزان حمل بارگذاري در سوپرهورنت (نسبت به هورنت) به ميزان 9000 پاوند افزايش يافته است و قدرت کشش موتور آن نيز از 36000 پاوند به 44000 پاوند افزايش يافته است. در اين جنگنده از دو موتور پرقدرت توربوفن ساخت جنرال الكتريك به نام F414 استفاده شده است.
اگرچه در مدلهاي جديدتر ساخته شده F/A-18C/D Hornet اندکی از تكنولوژي مدرن جنگنده‏های نسل 4 به بالا استفاده شده، ولي در مدلهاي E و F از ابتدا و به طور گسترده از تكنولوژي‏هاي نوين بهره گیری شده و توان دفاعي جنگنده نيز افزايش قابل توجهي يافته است.

سيستم پيشرفته جستجوگر مادون قرمز ساخت هيوز (ATFLIR)، سيستم اصلي هدفيابي سوپ هورنت ها به شمار مي‏رود. اين سيستم همچنين قرار است در مدلهاي قبلي F/A-18 Hornet نيز نصب شود. غلاف ساخت هيوز، داراي جهت‏ياب و هدف‏ياب مادون قرمز بسيار دقيق اهداف مي‏باشد و از تكنولوژي نسل سوم اين نوع غلافها در آن استفاده شده است (MWIR)، كه در ميان هواپيماهاي موجود، تكنولوژي بسيار برجسته‏اي به شمار مي‏رود.
.

.
مک دانل داگلاس بر اساس نیازهایی که نیروی دریایی پس از جنگ سال 1991 خلیج فارس اعلام نیاز کرده بود، اقدام به طراحی سوپر هورنت بر اساس بازتولید از هورنت نمود و نخستین پرواز سوپر هورنت در 29 نوامبر 1995 انجام پذیرفت. در سپتامبر 1997، یعنی یک ماه پس از مالکیت بوئینگ بر مک دانل داگلاس، تولید انبوه سوپر هورنت کلید خورد و سوپر هورنت در سال 1999 رسمن وارد خدمت در یگانهای نیروی دریایی ایالات متحده گردید؛ ضمن اینکه آزمونها توسط سوپر هورنت تا سال 1999 همچنان دنبال شدند. در جریان این آزمایشات، 3100 پرواز آزمایشی به میزان 4600 ساعت انجام پذیرفت.
.

.
به واسطهء بزرگ شدن اندازه هاي هورنت، نياز بود تا گونه بزرگتري از لبه هاي حمله گسترش يافته يا LEX ها طراحي و تعبيه گردد كه باعث مي شدند نيروي برآر حاصل از جريانهاي گردابي به هنگام انجام مانور در زواياي حمله بالا بيشتر شود. همچنين با LEX هاي بزرگتر، پايداري استاتيكي در لبه هاي آن كاهش مي يابد تا بدين ترتيب باعث بهبود شاخص چرخش عمودي و افقي آن مي گردد (pitch). بدين ترتيب شاخص چرخش، از 40 درجه بر ثانيه نيز افزون مي گردد و پايداري بسيار بيشتري به هنگام هدايت پرواز بدست مي آيد.

سوپر هورنت از سال 2006 جایگزین گربه ‏های افسانه ای اف-14 تامکت گردید؛ ضمن اینکه هورنت های قدیمی نیز در کنار برادر بزرگتر خود ادامه حیات می دهند. در سال 2007، نیروی هوایی سلطنتی استرالیا که از مدتها پیش به دنبال جایگزینی برای بمب افکن های قدیمی و از رده اف-111 خود می گشت، اقدام به خرید سی فروند سوپر هورنت دو نفره نمود و نخستین F/A-18F خود را در مارس 2010 به خدمت گرفت. تاکنون 400 فروند سوپر هورنت تولید شده‏اند که قرار است تا زمان به ورود خدمت جنگنده‏های رادارگریز F-35C همچنان در خدمت باقی بمانند.
.

.
هورنت و سوپر هورنت، نقاط مشترک بسیاری دارند: آویونیک، صندلیپران، رادار، جنگ افزارها، کامپیوتر برنامه ریزی جنگ و از همه مهمتر سیستم تعمیر و نگهداری مشابه. به ویژه اینکه که در سوپر هورنت، بسیاری از سیستمهای آویونیک F/A-18C/D استفاده شده است که جملگی اینها، باعث کاهش فراوان هزینه های نیروی دریایی ایالات متحده می گردند. کمپانی بوئینگ در اوایل سال 2008 برآن شد با همکاری ارتش استرالیا، نسل سوم سوپر هورنت را با درنظر گرفتن ویژگیهای رادارگریزی و برد پرواز افزایش یافته طراحی کرده و بسازد. این سوپرفایتر از نسل 4.75 خواهد بود و قرار است تا سال 2024 یعنی سال ورود جنگنده‏های نسل ششم، همچنان در خدمت باقی بماند. همچنین بهبود کارکرد موتورهای F414 برای پایداری بیشتر در برابر برخورد اشیاء خارجی و مصرف سوخت کمتر در سال 2009 کلید خورد. در صورت امکان، افزایش کشش موتور به میزان 20% نیز در دستور کار قرار دارد.


كاهش سطح مقطع راداري
امكان ادامه حيات براي سوپر هورنت دست كم تا 20 سال آينده، ويژگي بسيار مهمي است. نيروي دريايي ايالات متحده برنامه اي به نام balanced approach را جهت پايداري طرح سوپر هورنت در گذر زمان آغاز كرده است. اين بدان معني است كه نيروي دريايي چندان به تكنولوژي پنهانكاري اندك از رادار تكيه ندارد و تمامي فاكتورها را درنظر گرفته است. يعني در كنار پنهانكاري، به عواملي همچون سامانه هاي پيشرفته جنگ الكترونيك، كاهش آسيب پذيري بالستيك، بكارگيري جنگ افزارهاي دورپرتاب، و تاكتيكهاي ابتكاري در نظر گرفته مي شود كه جملگي باعث ايمني بيشتر خدمه جنگنده مي گردند. ميزان سطح مقطع راداري سوپر هورنت بر خلاف جنگنده F-15 Silent Eagle كه تنها از نماي روبرو كاسته شده، در تمامي نماها كاهش داده شده است، به ويژه در نماي جلو و عقب. طرح تازه ورودي هواي موتورها، باعث كاهش سطح مقطع راداري از روبرو مي گردد. چيدمان لبه هاي LEX مربوط به ورودي هواي موتور نيز به نحوي كار شده تا از پراكندن امواج راديويي به دور و بر جلوگيري كند. قسمتهاي ثابت فن موتور، امواج رادار دشمن را به درون تونل بين دو موتور بازتاب مي كند و قسمتهاي چرخنده موتور، امواج رادار را منحرف مي سازد.
.

دو جنگنده سوپر هورنت متعلق به اسكادران 31 ام،؛ مشغول پرواز جنگي بر فراز افغانستان (15 دسامبر 2005)
.

ادامه دارد.
.

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

تاثیرات شگرف جرم آسمانی UB313 بر زمین،واقعیت یا خیالپردازی؟

.
به درخواست دوست گرامي آقاي مجيد


ستاره‎ای بزرگ، هفت روز خواهد سوخت.
از ورای ابرها، دو خورشید نمایان می‎شود.
سگ «ماستیف» (Mastiff) در طول شب زوزه می‎کشد.
در این هنگام، پاپ محل اقامت خود را تغییر می‎دهد.
(پیشگویی نوسترآداموس - قرن 2 ، قطعهء 41)
.

اریس یا همان UB313 آنقدر از زمین دور است که تلسکوپ هابل، توانسته تنها این عکس بی کیفیت را از آن بگیرد.
.


نخستين بار چه کسی UB313 را کشف نمود؟
این شیء نخستین بار در تاریخ 31 اکتبر 2003 به وسیلهء پروفسور مایک براون و همکارانش در انیستیتو تکنولوژی کالیفرنیا رهگیری شد. اگرچه پیشتر به وسیله تلسکوپها نیز مشاهده شده بود، اما هنوز مشخص نگشته بود که یک سیاره است تا اینکه حرکت آن توسط تلسکوپ ساموئل اوسشین ردگیری شد و نحوه حرکت نجومی آن در 8 فوریه 2005 معلوم گردید. نخستین اخبار پیرامون کشف آن نیز در 29 جولای 2005 چاپ شدند.

بزرگی این سیاره چقدر است؟
پروفسور براون تخمین زده است که UB313 بین 2390 تا 3550 کیلومتر قطر دارد. این اندازه نصف سیاره پلوتو است. زمان بازپخش روشنی از این سیاره (درصد نور بازتابش شده) هنوز معلوم نشده و به نظر می رسد ممکن است اندازه اعلام شده برای قطر آن دقیق نباشد. با این حال سیاره ای با میزان بازتابش نور به میزان 100 درصد یافته شد و روشن تر از سیاره پلوتور به نظر می رسد. از این رو تیم بررسی کننده مطمئن شده که آن یک سیاره است.

این سیاره چقدر دور است؟
بیش از نه میلیون مایل از زمین فاصله دارد. اخیرن فاصله اش از خورشید رقم حدود 97 واحد نجومی تخمین زده شده است. (یعنی 97 مرتبه دورتر از فاصله زمین تا خورشید)

چه زمانی می تواند دیده شود؟
سیاره UB313 اخیرن و به طور تقریبی در صبح خیلی زود، در قسمت شرقی آسمان و درست بالای سر ما قرار می‏گیرد و در صورت فلکی Cetus (نهنگ) قرار داد. این سیاره حدود 6 ماه از سال با تلسکوپهای بسیار قوی قابل مشاهده است.

وضعیت این سیاره چطور است؟
اجرام آسمانی قابل مشاهده به طور معمول با پوششی از متان یخزده دیده می شوند.

نام تازه آن چه خواهد بود؟
یابندگان این سیاره، پیشنهادی به اتحادیه ستاره شناسان جهانی ارائه داده‏اند. خیالپردازان، سیاره یافت شده را زینا (Xena) و لیلا (Lila) نامگذاری کرده اند. زینا نام مستعاری است که توسط کاشفان UB313 مورد استفاده قرار می‏گیرد و لیلا نام دختر پروفسور مایک براون بر اساس کتاب انجیل است. اگرچه پروفسور براون گفته است که قادر به پیشنهاد نامی برای این سیاره نیست. پس از كشف ظاهرن قرار بود نام Persephone (سیاه ای که اصطلاحن همسر پلوتو نامیده می شد و به یکباره ناپدید گردید) به UB313 اطلاق شود (كه البته اينطور نشد و نامهاي چون نيبرو، زينا و دست آخر اريس براي آن درنظر گرفته شدند).

چرا این سیاره تاکنون یافت نشده بود؟
دهمین سیاره منظومه شمسی در زاویه 45 درجه نسبت به منظومه قرار دارد که این مکان به نام Kuiper Belt شناخته شده است. (یافته های جدید دانشمندان نشان می دهد که UB313 سیاره نیست) از اینرو UB313 در مکانی قرار گرفته است که برای یافتن جرمی آسمانی، باید کاوشهای بسیاری در آن نقطه صورت گیرد. با توجه به گفته های پروفسور براون، اخبار پیرامون کشف این سیاره، بسیار زودتر از زمانی که انتظار می رفت پخش شدند و البته هنگامی اینطور شد که هکرها به وبسایت پروفسور نفوذ کرده و تمامی اخبار مربوط به UB313 را به سرقت برده بودند. بنابراین تیم همکاران پروفسور بر آن شدند تا تمامی اخبار مربوط به UB313 تا زمان کامل شدن پژوهشها، کاملن پنهان بمانند.
.

در این انيميشن، حرکت اریس دیده می‌شود. این سه عکس پیاپی در درازای سه ساعت گرفته شده که از کنار گذاشتن آنها حرکت جسمی در بالا سمت چپ تصویر به دست آمده و اریس یافته شد.
.

جرم UB313، حدود 27 درصد بیشتر از پلوتو است!
اما تازه ترین یافته های دانشمندان نشان می دهد که UB313 که به نام Eris نیز شناخته می‏شود، سیاره نیست بلکه یک کوتوله است؛ آنهم بزرگترین کوتوله ای که تاکنون بشر قادر به یافتنش شده است. البته نام Eris به طور رسمی در تاریخ 6 سپتامبر 2006 به این کوتوله داده شد. این تغییر مداوم نامها، باعث برخی کدورتها گردید. Eris در یونان باستان، به عنوان الهه جنگ و دعوا شناخته می شد. بر پایه تازه ترین نشست انجمن ستاره شناسان در پراگ، سیاره های پلوتو و اریس، هردو کوتوله شناخته شدند و رسمن عنوان گردید که منظومه شمسی دارای هشت سیاره است. برای اریس یک قمر نیز یافت شد که به ترتیب زمان، به آن دو نام گابریل (جبرئیل = Gabrielle) و Dysnomia داده شده است که برای آسانی کاربرد، کوتاه شده آن Dy مورد استفاده ستاره شناسان قرار می‏گیرد.
.

تصويري گرافيكي از اريس و قمر آن ديسنوميا؛ جرم روشن در دوردست، خورشيد است!

.
اریس را تنها می توان با بهترین تلسکوپهای آماتوری مشاهده نمود که البته نیاز است تا مختصات دقیق آن را بدانید. برای دانستن این مختصات، کافی است با استفاده از سامانه افق بینی JPL، بر روی Select Target کلیک کنید، سپس واژه های 2003 UB313 را در قسمت اجرام کوچک آسمانی وارد کنید.
.

.بر پایه جدیدترین یافته های دانشمندان، مدار گردش اریس و پلوتو به دور خورشید مطابق شکل بالا است. توپ زرد مرکزی، خورشید است. چهار دایره سیاه رنگ به ترتیب از بیرون به درونی، مدارهای گردش به دور خورشید سیاره های ژوپیتر (مشتری)، ساترن (کیوان، زحل)، اورانوس و نپتون هستند. مدار گردش زمین و سه سیاره دیگر منظومه شمسی در این شکل گرافیکی به توجه به کوچکی مدارشان، بسیار نزدیک به خورشید قرار می‏گیرد و بنابراین در همان نقطه زرد رنگ که نماد خورشید می باشد حل شده است.

.

يكسال خورشيدي بر روي اريس، برابر 5567 سال خورشيدي در زمين است. بسیار روشن است که مدار گردش اریس یا همان UB313، هیچگاه آنقدر به زمین نزدیک نخواهد شد که بتوان آن را خورشید دوم نامید و بدون ابزار مناسب به تماشایش نشست. بنابراین داستان سرایی و خیالپردازی های سایت های مذهبی شیعیان در مورد UB313 نادرست است و اگر هم قرار است ستاره دنباله دار یا هر جرم آسمانی در سال 2012 یا هر زمان دیگری از نزدیکی زمین عبور کند که همانند خورشید به روشنی و بزرگی دیده شود، معلوم است که آن جرم، دست کم UB313 نیست.

پیوندها:
تماشای نمای گرافیکی سه بعدی منظومه شمسی
داستان کشف بزرگترین کوتوله منظومه شمسی
دهمین سیاره منظومه شمسی
سياره كوتوله چيست؟
.

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

كاروان آزادي!


ماجراجويي حكومت اسلام پرست تركيه
و مدعيان به اصطلاح حقوق بشر

به دنبال معضلی که در صحنه جهانی در رابطه با درگیری خونین در کشتی ترکیه در آبهای دریای مدیترانه رخ داد، رسانه های جمهوري اسلامي و سازمان ترور و آدمكشي، روز گذشته شمار تلفات را "بیش از 20 نفر" گزارش کرده بودند. از میان تکاوران نيروي دریايي اسرائیل نیز ده نفر در این عملیات زخمی شدند که حال یک تن از آنان وخیم گزارش شده است. تصاویری که انتشار یافت نشان می دهد که چگونه سرنشینان تعلیم دیده کشتی ترک، با قاچو و گرزن و لوله های آهنین به سربازان اسرائیلی حمله برده و آنان را مضروب می سازند و حتا یک سرباز اسرائیلی را با سر به پايین پرتاب می کنند.
.

سرنشینان کشتی مرمره با لوله فلزی به جان سربازان اسرائيلي افتاده اند
.

در مجموع 669 نفر در کشتی ها مستقر بودند که بیشترین آنها بر کشتی ترک به نام "مرمره" سوار بودند که اكنون كاملن روشن شده كه سرنشینان آن تعلیمات نظامی و چریکی دیده بودند. بخش بزرگ سرنشینان کشتیها از کشورهای عرب و ترکیه هستند و شماری از افراد گروهك تروريستي "اخوان المسلمین" مصر (قاتلين شادروان انور سادات) و افرادی از الجزائر و اردن نیز در میان آنها شناسائی شدند. در بندر اشدود در جنوب اسرائیل که در فاصله سی کیلومتری از نوار غزه قرار دارد، تخلیه محموله کشتیها ادامه دارد. این محموله ها به صورت غیراستاندارد در انبار کشتی ها نهاده شده و قواعد ایمنی کشتی و امور بهداشتی رعایت نشده بود. ماموران وزرات کشاورزی و وزارت بهداشت و درمان اسرائیل به معاینه این محموله ها پرداخته اند و مقامات ارتش ابراز امیدواری کردند که در ظرف چند روز آینده، پس از اتمام این بازرسی ها به توان محموله ها را با کامیون به غزه انتقال داد و در اختیار اهالی فلسطینی گذاشت.

بحث کشتیها، به تلاش شورای امنیت علیه برنامه اتمي ایران لطمه زد
شورای امنیت در روزهای اخیر دست اندرکار تدوین قطعنامه ای علیه برنامه های اتمی جمهوری اسلامی ایران بود و با پیش آورده شدن قضیه کشتیها، عملن توجه اعضای شورا به یک موضوع بسیار حاشیه ای منحرف گشته است، که نتیجه نهايي آن دلگرمی و تشویق عناصر تروریستی و ضد صلح مستقر در قم و تهران است. متاسفانه وضعيت نابرابر رسيدگي به حقوق بشر جای شگفتی بسيار دارد. جمهوری اسلامی كه براي ادامه حياتش ابايي از كشتن مردم ندارد و جوانان برومند آريايي را به بهانه هاي واهي اعدام می کند، ولی واکنشی از جانب شورای امنیت دیده نمی شود و هنوز در مورد قطع برنامه های اتمی ایران تصمیمی گرفته نشده، اما برای دفاع از سازمانهای ترور عربي این چنین شتابزده اقدام می کنند.

چرا درگيري پيش آمد؟
در پاسخ به این اعتراض که چرا سربازان اسرائیلی به سوی"تلاشگران صلح" آتش گشودند و شماری كشته شدند، یک سخنگوی نظامی گفت: «ارزیابی پیشین آن بود که سرنشینان کشتیها به مقاومت شدید دست بزنند، ولی هرگز تصور نمی رفت که آنها درصدد کشتن سربازان اسرائیلی برآیند. در چنین شرائطی سربازان اسرائیلی ناچار شدند از جان خود دفاع کنند و چاره ای جز گشودن آتش برای دور کردن خطر وجود نداشت.» یک سرباز نیز که در عملیات شرکت کرده بود توضیح داد که آنان دستور داشتند با وسائل ضد شورش (که موجب زخمی شدن یا مرگ نمی گردد) مقاومت سرنشینان کشتی را در هم شکنند؛ ولی هنگامی که دریافتند با تبر و قمه و چاقو و میله های آهنین و سلاحهای دیگر مورد حمله قرار گرفته اند و جان آنها به شدت در خطر است، چاره ای جز کاربرد سلاح گرم نيافتند. این سرباز گفت: در همان حالی که آنان یک به یک از هلیکوپتر به روی عرشه کشتی پیاده می شدند، ده ها تن از افرادی که بی تردید از قبل آموزشهاي لازم را دیده بودند، به آنها حمله برده و به مضروب کردن سربازان پرداختند.

انواع سلاحهاي سرد يافت شده در كشتي مرمره
.

بهره برداري تبليغاتي اسلام پرستان تركيه و جمهوري اسلامي
تردیدی نیست که جمهوری اسلامی ایران، دولت اسلام گرای ترکیه، سازمان تروریستی – آدمكشي حماس و دیگر گروههای جنگ افروز خاورميانه همچون حزب الله لبنان خواهند کوشید از آن رویداد بیشترین بهره گیری تبلیغاتی را به عمل آورند. مسعود جزایری که یکی از سرکردگان سپاه پاسداران ایران است، روز دوشنبه گفت: «باید یک انتفاضه جهانی علیه اسرائیل به راه انداخت.» رسانه های همگانی جمهوري اسلامي از گروهی که قصد شکستن محاصره غزه و رویارويي با ارتش اسرائیل را داشتند با عنوان "ناوگان آزادی غزه" نام بردند، که به خوبی از هدفهای نظامی - سیاسی این تلاش پرده بر می دارد.

چرا اسرائیل به کشتی های غیرنظامی، با سرباز حمله برد؟
به روشني هدف نهايي آنانی که این کاروان کشتیها را به راه انداختند، رویارويي خشونت بار با ارتش اسرائیل به هدف بهره گیری های تبلیغاتی و جهانی بود. آنها به روشني اعلام داشتند که با این اقدام قصد دارند محاصره اسرائیل علیه غزه را به زور در هم شکنند و با گروهك حماس تماس بگیرند. حماس یک سازمان آدمكشي است که علیه اسرائیل اعلام جنگ کرده و حتا ابايي از كشتن و سر بريدن مخالفان فلسطيني اش ندارد.

اسرائیل کشتی ترک را به طور ناگهانی مورد حمله قرار داد و فاجعه آفرید
عملیات سپیده دم روز دوشنبه (10 خردادماه – 30 مه) به هیچوجه ناگهانی نبود: اسرائیل از هفته ها پیش اعلام کرده بود که به کشتیها اجازه نزدیک شدن به سواحل غزه و شکستن محاصره را نخواهد داد. شب حادثه نیز اسرائیل از ساعت 30ر2 بامداد ده ها بار با بلندگو به سرنشینان کشتی هشدار داد که آن ها قصد ورود به آب های ممنوعه را دارند و چنین اجازه ای به آنان داده نخواهد شد. با بلندگو به ناخدایان کشتی ها توصیه شده بود از ماجراجوئی بپرهیزند و از خطر دور شوند. ساعت 30ر3 بامداد به سرنشینان کشتی ها اطلاع داده شد که تکاوران اسرائیلی قصد ورود دارند و توصیه شده بود که از مخالفت خشونت بار بپرهیزند.

چرا اسرائیل اجازه کمکرسانی انسان دوستانه به سرنشینان کشتیها را نداد؟
برخلاف ادعای اسلام پرستان، در غزه "فاجعه انسانی" وجود ندارد - یعنی، کسی از گرسنگی یا نبود دارو در خطر مرگ قرار ندارد. اسرائیل هر روز و به طور مرتب به ده ها کامیون امکان می دهد صدها تن خوراکی و مایحتاج به غزه منتقل کنند. ولی از ورود سیمان، تیرآهن و کود شیمیائی که براي ساخت خرج و سوخت پيشرانه موشكهاي قسام مورد استفاده مي گیرند جلوگیری می کند. اسرائیل پیشنهاد کرده بود که کشتیها با آرامش در بندر اسرائیلی اشدود لنگر بیاندازند و بار خود را تخلیه کنند و اسرائیل تعهد می کند آن را (جز سیمان، تیرآهن و کود) از راه زمینی به غزه برساند. آنها این پیشنهاد را رد کردند و حتا پیشنهاد دیگر را مبنی بر این که کالاها را به مصر بسپارند که به غزه منتقل سازد، رد کردند. سخنگوی گروه به صراحت گفت: «هدف، آزادسازی غزه از محاصره دشمن است».

چرا اسرائیل اکنون بیش از سه سال است که غزه را در محاصره دارد؟
از هنگامی که حماس با انجام یک کودتای نظامی خونین بر نوار غزه مسلط شد و اعضای برجسته حکومت خودگردان فلسطینی از جناح فتح را بیرحمانه به قتل رساند، اعلام داشت که همه قراردادهای امضا شده فلسطین با اسرائیل باطل است و آنها حاضر به مذاکرات صلح با اسرائیل و یا امضای پیمان صلح و به رسمیت شناختن موجودیت این کشور نیست، اعلام کرد که با عملیات چریکی و آدمکشی به مبارزه مسلحانه با اسرائیل ادامه خواهد داد. حماس همچنین بر گذرگاه مرزی با مصر مسلط شد و این در حالی که طبق قرارداد اوسلو و موافقتنامه های بین المللی، این گذرگاه می بایست زیر نظارت نمایندگان اسرائیل، مصر، جامعه جهانی و حکومت خودگردان فلسطینی باشد.

آیا اقدام سریع جامعه بین المللی و اعتراضهای جهانی نشان مقصر بودن اسرائیل نیست؟
شوربختانه برخی کشورهای جهان و سازمان های سیاسی برحسب منافع خود رفتار می کنند و سیاست های دوگانه در پیش گرفته اند. دولت ترکیه که نخست وزیر آن رجب طیب اردوغان پرچم حمایت از ترور و آدمكشي حماس را بدست گرفته و خواهان خودداری اسرائیل از عملیات دفاعی است، بخش شرقی قبرس را در عملیات جنگی به اشغال درآورده و بی رحمانه کردهای آن کشور را سرکوب می کند و اعتراضی از زبان جهانیان و مدعيان حقوق بشر شنیده نمی شود!

کوبا مدت ده ها سال در محاصره دریايي ایالات متحده بوده و هست و کشورهای دنیا نه تنها به آن اعتراض ندارند، بلکه برخی حکومتها در انجام این محاصره با ایالات متحده همکاری می کنند. در این رابطه، رفتار ارتش روسیه با جدايي طلبان چچن، رفتار بریتانیا با تروریستهای ایرلند شمالي و موارد دیگر را نباید از نظر دور داشت. یک مثال آموزنده دیگر: چند سال پیش، هنگامی که یک کشتی گروه جنبش "صلح سبز" (Green Peace) به هدف حفظ جهانی محیط زیست می خواست با حضور خود در دریا مانع از انجام آزمایش اتمی فرانسه شود، سازمان اطلاعات فرانسه آن کشتی را غرق کرد تا مزاحمت بر طرف شود. ترکیه و لبنان که دو کشور اسلامی و عربی عضو موقت شورای امنیت هستند، از موقعیت خود سوء استفاده کرده و موجب تشکیل فوری نشست شورا شدند. تلویزیون الجزیره و شبکه ایرانی العام و برخی رسانه های همگانی وابسته نیز به این آتش دامن می زنند.

هزينه گزاف خريد ده هزار تن كالا و اجاره كشتيها از كجا آمده است؟
سیاست سنتی حکومت اسلامي به جز كشتن جوانان دگرانديش، یاری رسانی به تروريستهاي حماس و همه سازمانهای ترور و آدمكشي ضداسرائیلی بوده و هست. مسلم آن است که به راه انداختن 9 فروند کشتی با ده هزار تن کالا و حدود هفتصد نفر افراد، هزینه ای بسيار کلان دارد که از عهده یک سازمان یا گروه بر نمی آید و هنوز معلوم نیست کدام دولت این پول كلان را در اختیار آن سازمان ترک نهاده است که به بنیادگرايي اسلامی و کمک به سازمانهای ترور شهرت دارد. در هر حال، مسلم آن است که حکومت اسلامي ایران از این ماجرا بیشترین بهره برداری سیاسی را می کند و با استفاده از این بحران امید دارد که مسئله هسته اي ایران در شورای امنیت تحت الشعاع قرار گیرد و گرفتن تصمیماتی علیه حکومت اسلامي به تعویق افتد.

چرا ترکیه خود را در صف اول سازمانهای بنیادگرای اسلامی قرار داده است؟
ترکیه از آنجا که به عضویت اتحادیه اروپا پذیرفته نشد (که یکی از علل آن کشتار بي رحمانه کردهای ترکیه و نقض حقوق انسانی و اسلام گرايي افراطی بود) به سوی کشورهای عرب و اسلامی همسایه روی آورد که بتواند رهبری آنها را به دست گیرد. منافع اقتصادی را نیز در این جریان نباید فراموش کرد. ترکیه اکنون دارای شکوفاترین اقتصاد در میان کشورهای همسایه است و می خواهد از حكومت اسلامي امتیازات مالی و اقتصادي بسيار بیشتری بگیرد و به سوریه و عراق و دیگر کشورها کالا و خدمات صادر کند. یکی از امیدهای ترکیه آن است که به دل خوشخدمتی به حکومت اسلامی و از جمله امضای "بیانیه تهران"در مورد مبادله اورانیوم، انحصار انتقال گاز ایران به اروپا را به دست آورد و همچنین مقادیر بیشتری گاز ارزان قیمت از ایران دریافت کند.

تکاوران دریايي اسرائیل با اسلحه سرد و گرم هدف قرار گرفتند
در حالی که سرنشینان پنج کشتی کوچک پس از مقاومت کوتاهی خود را تسلیم کردند و تکاوران نیروی دریائی اسرائیل بر کشتیها مسلط شدند و آنها را به سوی بندر اشدود در اسرائیل هدایت كردند، سرنشیان یک کشتی دیگر به نام"مرمره" متعلق به یک سازمان اسلامگرای ترک که در زیر پوشش نهاد کمک رسانی انسانی به مساجد و مراکز اسلامی، عملن به حمایت از سازمانهای ترور و از جمله حماس دست می زند، شدیدن با سربازان اسرائیلی درگیر شدند و آنها را با قمه و ساطور و چاقو و میله های آهنین مورد حمله قرار دادند. در جریان این رویارويي صدای شلیک چندين گلوله نیز شنیده شد که چند سرباز اسرائیلی هدف گلوله قرار گرفتند و زخمی شدند. شماری از سرنشینان کشتی کوچک "مرمره" (که در واقع یک قایق بسیار بزرگ است)، با کمک سلاحهای سرد کوشیدند از تسلط سربازان اسرائیلی بر عرشه کشتی جلوگیری کنند و آنان را به قتل برسانند. پس از آن که تلاش سربازان برای عقب راندن مهاجمان با وسائل ضد شورش سودمند نیافتاد، و سربازان جان خود را در خطر جدی می دیدند، به دفاع از خویش پرداختند و به سوی مهاجمان آتش گشودند.
.

افراد حاضر روي كشتي مرمره، سرباز اسرائیلی را از عرشه به پايین می اندازند
.

هدف اصلي سازمان دهندگان این کاروان تبلیغاتی کشتیها، به راه انداختن جنجال و کمک رسانی به سازمان تروریستی حماس و درهم شکستن محاصره دریايي غزه است که اگر در هدف خود موفق می شدند، موجب تقویت حماس و افزایش قتل و خونریزی و شدت گرفتن عملیات تروریستی می شدند و سازمانهای ترور را در رویاروئی با اسرائیل جری تر می کردند. اکنون بیش از پیش معلوم می شود که هدف اصلی راه اندازی کاروان کشتیها ایجاد یک هیاهوی بین المللی، به ویژه در رسانه های همگانی، به هدف بهره گیری های سیاسی در داخل برخي كشورها بوده تا ياري رساني به اعراب غزه. این واقعیت که شمار سرنشینان این شش کشتی کوچک (و یا در واقع، قایقهای بزرگ) به چند صد نفر می رسید، نشان می دهد که هدف اصلی، رساندن آذوقه و دارو نبوده است. ادعای رساندن کمک انساندوستانه به اهالی سرزمینی که ظاهرن در محاصره دشمن هستند و در آستانه مرگ قرار دارند، می تواند هر فرد بشر دوستی را به تکان درآورد، و این در حالی است که در غزه همه مایحتاج اساسی به وفور یافت می شود، هیچکس بر اثر گرسنگی و یا نبود دارو در حال مرگ نیست و تنها مصالحی که کمبود در مورد آن وجود دارد، تیرآهن و سیمان و کودشیمیايي و برخی کالاهای دیگر است. حماس از سیمان برای ساخت سنگرهای جنگی، از آهن برای تولید راکت و از کودشیمیايي برای تولید مواد منفجره استفاده می کند. رستورانهای مجللی که در غزه گشایش یافته و همچنین ساخت استخر المپیک شاید بتواند نشانی بر تبلیغاتی بودن ادعاهای کمبود باشد.

پيوند:
چند فیلم کوتاه درباره عملیات کشتی مرمره و حمله به سربازان اسرائیلی

.

۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

گفتگو با ویکتور بلنکو (1996)

قسمت نخست اين ماجرا را در اينجا بخوانيد.

rnfjzoxwbygbl0yvs1.jpg
در بعد از ظهر ششم سپتامبر 1976، با سوختي كه تنها براي 30 ثانيه پرواز كفايت مي كرد، يك فروند جنگنده ميگ-25 كه يكي از باارزشترين و سري‌ترين جنگ افزارهاي اتحاد شوروي به شمار مي آمد، ابرها را شكافت و به فراز فرودگاه هاكوديت در شما ژاپن رسيد. از نزديكي يك هواپيماي مسافربري ژاپن ايرلاينز كه به تازگي برخاسته بود گذشت و به سمت بند تجاري، جايي كه در مقابلش صدها ژاپني متحير سوار بر خودروهايشان قرار داشتند، شيرجه زد و فرود آمد.
.
صداي جيغ شديد ترمزها به گوش رسيد، هواپيما ليز خورد، صداي خروج باد از يك تاير هواپيما به گوش مي رسيد، هواپيما با سرعت زيادي كه داشت، 800 فوت خارج از باند فرود را نيز شخم زد و به جلو رفت و سرانجام چند فوت جلوتر از يك آنتن بزرگ متوقف شد.
.
3g0ccd7kuluyebmrpbd.jpg
ويكتور بلنكو به غرب رسيده بود. بي شباهت به پناهنگي ورزشكاران، هنرمندان و ديپلماتها، وي مي دانست كه حقيقت درباره ايالات متحده چيست. بلنكو به واسطه تبليغات دروغين شوروي، دانسته هاي كمي درباره غرب داشت. وي خلبان يك جت جنگنده و يكي از نبخگان نظامي اتحاد شوروي به شمار مي آمد، وي آيندهء مطمئني داشت، بهترين فردي بود كه جامعه مي توانست عرضه كند. اما دروغها، رياكاري و فساد ذاتي نظام، زندگي در آنجا را براي وي غيرقابل تحمل نمود.
.

متن پرسش و پاسخ با ستوان ويكتور بلنكو

پ: هنگامی که شما در شوروی خلبان جنگنده بودید، می بایست زندگی بسیار بهتری نسبت به طبقه کارگر داشته باشید. چه چیزی شما را وادار ساخت تا از روسیه فرار کنید در حالی که نمی دانستید چه وضعیتی را در ایالات متحده خواهید داشت؟
بلنکو: تبلیغات شوروی در آن زمان بر مردم، از آنجایی که نظامی پوسیده و بسیار فاسد بود، (برای ادامه حیاتش) سایر مردم جهان را دروغگو نشان می داد، اما من همواره ابهاماتی را در ذهنم داشتم.

1996


پ: چه چیزی باعث به وجود آمدن آن ابهامات بود؟
بلنکو: زیرا من فردی کاردان و از نظر تکنیکی نیز به کار خودم وارد بودم. به جای آنکه بخواهم دارای پول زیاد باشم و در شلوغی و هیاهو زندگی کنم، عاشق این بودم که زندگیم را در طبیعتی بزرگ با یک چاقوی سوئیسی سپری نمایم. هنگامی که دور و بر شما پر از تجهیزات پیچیده باشد، در شما نیز چنین علاقمندی ایجاد شده و از انجام آن لذت خواهید برد و اگر آن را انجام ندهید، خواهید مرد. شما نمی توانید با داشتن چنین اندیشه ای به زندگی ادامه دهید یا همانند وکلای آمریکایی درباره خود، خارج از هر چارچوبی سخن برانید. بدین ترتیب بود که ابهامات و پرسشهای من از نظام اتحاد شوروی با بکارگیری این اطلاعات تکنیکی شکل گرفتند. من به آمریکایی ها بله گفتم. زیرا اگر آنها آنقدر بد بودند، چطور برنامه ریزی کرده بودند که انسانهایی را به کره ماه برده اند، سالم برگردانند؟ (روسها تنها می توانستند انسانها را به ماه ببرند، ولی بازگشتی درکار نبود!) اگر آمریکایی ها (طبق تبلیغات نادرست شوروی) آنقدر نظام بدی داشتند، چگونه بهترین جنگنده‏های جهان را می ساختند؟ اگر ایالات متحده دارای نظامی ورشکسته بود، چگونه قادر بود این همه برنده جایزه نوبل داشته باشد در حالی نظام به اصطلاح مترقی اشتراکی، چنین توانی را نداشت؟ در آن زمان (اواخر دهه 1960)، من برای پرسشهای این چنینی خود، هیچ پاسخی را پیدا نمی کردم. مسلمن اگر پاسخی را پیدا می کردم، به چنین پرسشهای خورندهء روحم، پایان می دادم. بدین ترتیب به این نتیجه رسیدم که نظام ایالات متحده به هیچ وجه نادرست نیست. هرچند که در آن زمان، تصویر روشنی از جامعه آمریکا نداشتم. هنگامی که به ایالات متحده وارد شدم، احساس کردم وارد کره دیگری در جهان گشته ام! من در موقعیتهای بسیار شگفت انگیزی قرار گرفتم. آمریکایی ها به من می خندیدند. من از شخصیت Mork نیز بدتر رفتار می کردم. (مورک از کتاب Mork and Mindy)
.

1966
.

پ: برای مثال دوست داشتید چه کاری را انجام دهید؟
بلنکو: نخست اینکه از تمامی سوپر مارکتهای آمریکا بازدید کنم. نخستین دیدارهای من از ایالات متحده، تحت نظر مامورین سیا انجام گرفتند و به نظرم می آمد این دیدارها از قبل پیش بینی شده‏اند. من هیچگاه گمان نمی کردم چیزی به نام سوپر مارکت حقیقت داشته باشد. پیش خودم می گفتم خوب من یک میهمان ناخوانده هستم. لابد آمریکایی ها (به هنگام حضور من) مردم را از سوپر مارکت بیرون می اندازند. اما چقدر زیبا بود. مکانی بزرگ با مقادیر باورنکردنی از اجناس گوناگون و البته بدون هیچ محدودیت. شما در روسیه به محدودیتهای فراوانی باید عادت می کردید. کمی بعد، هنگامی که فهمیدم سوپر مارکت واقعیت دارد، با اجناس که جملگی برایم تازگی داشتند، بسیار سرگرم شدم. من می خواستم خرید کنم، آن هم هر روز یک چیز جدید تا آن را خارج از چارچوبی که برایش درنظر گرفته اند، بیازمایم. آن زمان در روسیه (و حتا امروز) یافتن غذای کنسرو شده باکیفیت خوب بسیار دشوار بود. اما (در اینجا) من هر روز می توانستم کنسروهای تازه غذاهای گوناگون را خریداری کنم. یکبار کنسروی را که به من گفته شده بود برای شام مناسب است خریدم. من آن را با سیب زمینی، پیاز و سیر پختم؛ بسیار خوشمزه از آب درآمد. صبح روز بعد، دوستم از من پرسید: «ویکتور، می خواهی یک گربه خانگی بخری؟» یک نوع کنسرو نیز به عنوان غذای گربه وجود داشت که از مرغ درست شده بود، اما بسیار لذیذ بود! در واقع بسیار بسیار از آن چیزی که به نام غذای کنسروی به خورد مردم روسیه آن زمان می دادند، بهتر و خوشمزه تر بود که من آن پیشتر در روسیه آزمایش کرده بودم. سال گذشته این غذا را برای چهار نفر که از روسیه برای کارهای تجاری به اینجا آمده بودند آوردم. این بار کنسرو غذای گربه ای را خریدم که کمی بزرگ بود و برای اندازه دهان انسانها مناسب می آمد. قطعات کنسرو را در ظرف قرار دادم و آنها از آن خوردند و بسیار از آن خوششان آمد و این نشاندهنده آن بود که هنوز ذائقه مردم روسیه تغییر نکرده است. به هر شکل، آن چهار نفر با غذای گربه آمریکایی آشنا نبودند. هرچند آن غذا بسیار بهداشتی و خوشمزه است و گاهی اوقات بسیار بهتر از غذای ویژه آدمهاست زیرا در یک جامعه مردمی تهیه شده است. من یک جعبه پر از عکسهای زنانی که به نظرم خوش قیافه می آمدند خریداری کردم. هرچند که نمی دانستم که هستند. عکسها را به آپارتمانم آوردم و در جعبه را باز کردم و تلاش کردم آنها را بیرون از عکس تجسم کنم. فکر می کردم احتمالن وسایلی جهت نظافت آشپزخانه موجود است تا به چنین زنان آمریکایی اجازه دهد به راحتی آشپزخانه اشان را تمیز کنند و آت و آشغال را دور نمایند، زیرا حتا امروز نیز زنان روسیه چنین آسودگی ای ندارند.

پ: آنها (زنان روسی) از چه استفاده می‏کنند؟
بلنکو: خوب، آنچه که زنان آمریکایی در دهه 1920 استفاده می‏کردند. این یک خلاء بزرگ بین دو جامعه است. در مدتی که از حضورم (در ایالات متحده) می گذشت، این وضعیت را با نمونه های از زندگی روزمره دریافتم. ماجراهای شیرین بسیاری در طول زمانی که در جامعهء آمریکا جذب می شدم، بدست آوردم؛ به طوری که از روی آن می توان کتاب نوشت یا یک فیلم سینمایی همچون Top-Gunski in America ساخت. من می دانم روسها امروز چگونه زندگی می‏کنند و در همین زمانی که در ایالات متحده زندگی می کنم، بر خلاف بسیاری از آمریکایی ها، هیچگاه این چیزها را برای برای کسب سود بدست نیاورده ام.

پ: برنامه فرار شما چقدر زمان برد و چه چیزی آن را پیچیده نمود؟
بلنکو: در حقیقت برای ارزیابی اندیشه هایم و رسیدن به این نتیجه که باید فرار کنم، زمان دقیق و مشخصی را سپری نکردم. تصمیم به فرار را بر اساس ناخشنودیم از این کشور (شوروی) اتخاذ کردم. تلاش کردم بهترین روش را بکار بندم. من در آن زمان از بهترین خلبانان جنگنده در اتحاد شوروی بود. هنگامی که جوان بودم، ذهنم را از اندیشه های پوسیده کمونیستی، ضدامپریالیستی و ضدآمریکایی پر کرده بودند. این اندیشه های بسیار جذاب به نظر می رسیدند: امکانات عمومی فراوان، آموزش و پرورش رایگان، بهداشت و درمان رایگان، بازنشستگی آسوده، مهدکودک رایگان و ... اما مدتی بعد، فهمیدم این مسائل، تنها برای شمار بسیار اندکی از شهروندان اتحاد شوروی صدق می‏کند و بیشتر مردم، بردگان دسته نخست هستند. من تصمیم خودم را گرفتم، زیرا می دانستم قادر به دگرگونی این نظام نیستم. این نظام آنقدر بزرگ بود که هم هیچ راهی برای تغییر آن پیدا نمی شد و هم نمی شد همانند یک فرد عادی درون آن زندگی نمود. برای خود من، امکان این فراهم بود که برای همیشه این نظام پوسیده را طلاق دهم و از آن جدا شوم. من یک خلبان جنگنده بودم، اما نمی دانستم چگونه می توانم تصمیمم برای فرار را عملی کنم. اگر من خلبان جنگنده نبودم، به هر حال راهی را برای فرار از این بازداشتگاه بزرگ پیدا می کردم. حتا امروز هم با تمامی شعارهایی که داده شده و آزادیهایی که (در روسیه) ایجاد شده است، کشور هنوز هم یک جامعهء سوسیالیستی بسته به شمار می رود. مدت زمانی گذشت تا بتوانم از میان انبوهی از اندیشه هایم، تصمیم به فرار بگیرم، اما تصمیم نهایی را درست یک ماه پیش از فرار گرفتم و هنگامی که تصمیم خود را گرفتم، احساس بسیار خوشایندی درباره خودم کردم! احساس کردم بر فراز انبوهی از ابرها قدم می زنم. من احساس آزادی می کردم. اما برای دستیابی به هدفم، می بایست بدانم که آب و هوایی ژاپن در آن موقع کاملن خوب و آفتابی است و بیشترین میزان سوخت را در هواپیما ریخته اند و دستیابی همزمان به این دو پارامتر، یک ماه زمان برد. در طول این یک ماه، وظائفم را به نحو احسن انجام می دادم، به طوری که افسران مافوقم، قصد داشتند به من ارتقاء درجه بدهند. اما در ششم سپتامبر 1976، تمامی شرایط فرار فراهم شد. البته من هواپیما را ندزدیدم، بلکه برای پروازم اجازه رسمی صادر شده بود. فقط اندکی مسیر پروازم را تغییر دادم.
.

.
پ: چرا از بین کشورها، ایالات متحده را (برای پناهندگی) برگزیدید؟
بلنکو: ما تاریخ ایالات متحده را در دبیرستان فرا گرفتیم. من ایالات متحده را از آن جهت انتخاب کردم که کشور مهاجرپذیری بود و البته نتیجه تجزیه و تحلیل اندیشه هایم نیز به این کشور می رسید. نتیجهء تفکراتم نیز نشاندهنده این بود که ایالات متحده، بهترین کشور جهان است. البته در آن زمان، تصویر روشنی از ایالات متحده نداشتم.

پ: پس از ورود به ژاپن، سخت ترین چیزی که می خواستید در مورد ایالات متحده بدانید، چه بود؟
بلنکو: پس از ورودم به ژاپن، سخت چیز برای من، دانستن آزادی انتخابم بود. هنگامی که شما در یک جامعهء بسته هستید و دولت برای شما تصمیم می‏گیرد کجا زندگی کنید، چگونه زندگی کنید و حتا کجا بمیرید، درک آزادی انتخاب، بسیار دشوار است. شبیه آنهایی که سالیان بسیاری در زندانهای ایالات متحده بوده اند و پس از آزادی، زمان سختی را سپری کرده اند. اما هنگامی که پی بردم برای رفتن به ایالات متحده آزادم، آن دوران، بهترین روزهای زندگی من تا به امروز شدند.

پ: از آن زمان تاکنون چه می کنید؟
بلنکو: من به عنوان مشاور برای سازمانهای دولتی کار می کرده ام و گشت و گذار در ایالات متحده را بسیار هیجان انگیز یافته ام. همچنین با چندین شرکت هوافضا در داخل ایالات متحده و بیرون آن نیز درگیر کار بوده ام. آنچه که من درک کردم این بود که بزرگترین ارزشم برای غربیها، سخت افزارم یعنی میگ-25 نبود، بلکه (دانستن درباره) اندیشه روسها بود. دانشمندان و طراحان آمریکایی و روسی به یکدیگر نزدیکند اما روسها کاستی بزرگی دارند. آنها وسایلی برای تبدیل یافته هایشان به تکنیکهای قابل ساخت ندارند، یا اینکه نمی توانند اکتشافاتشان را وارد پروسه ای کنند که در نهایت عملی شده و منجر به فایده ای برای مردم گردند. دانشمندان نابغه روسی که در حال اکتشافات هستند، هوش سرشاری دارند، اما یافته های آنها در پشت دیوار آهنین باقی می ماند. در سال 1990 و زمان ریاست پرزیدنت گورباچف، وی نقطهء روشنی را برای روسها بنا نهاد. پس از آن کارشناسان روس به (تکنولوژی ساخت) تجهیزات بسیار سری دست یافتند که من در مورد آنها هیچ نمی دانم، البته آمریکایی ها نیز تنها در مورد میگ-25 آگاهی پیدا کرده بودند. به هرحال به واسطهء آزمایشات کاربردی فراوان، تکنولوژی آمریکایی دست کم دو دهه از روسیه جلوتر است.

پ: آیا (عقب ماندگی روسها) به دلیل مقررات دست و پاگیر است و یا اینکه هر مقامی قادر به تصویب هر تصمیمی می باشد؟
بلنکو: تنها به دلیل مقررات دست و پاگیر نبود. دانشمندان در ساختار دولتي، تحرک و انگیزه شخصی نداشتند، زیرا نظام آنها را وادار می‏کرد یافته های علمیشان را در اختیار سازمان متبوع خویش قرار دهند تا تنها توسط آن سازمان به کار گرفته شود. سپس این یافته های علمی درون قفسه ها برای مدت زمانی بسیار طولانی خاک می خورند. به همين ترتيب، تكنولوژي ارتباط شفاف راديويي كه آمريكايي ها آن را در اف-117 و بي-2 بكار گرفتند، ابتدا توسط دانشمندان روس ابداع شد. يك مهندس آمريكايي اين تكنولوژي را با خواندن نوشتار علمي آن كشف نمود و چنين گفت: «ببينيد، ما هركاري مي‌توانيم با آن انجام دهيم.» به بياني ديگر اين مسئله نشان مي‌دهد كه روسها قادر نيستند اكتشافات خود را كاربردي نمايند. البته همزماني اين يافتهء علمي با كاربردي شدن آن نشان مي‌دهد كه دانشمندان آمريكايي توانسته‌اند به همتايان روس خود كمك نمايند. جامعه آمريكا مجهز به وسايلي جهت يافتن راههاي بهتر و سريعتري براي كاربردي كردن يافته هاي جديد علمي است. من درباره يك همكاري دوستانه حرف مي زنم و اينكه چگونه اين همكاري مي‌تواند به روسها كمك كند. در زمينه صنعت هوافضا ما مي‌دانيم كه روسها ظرفيت بسيار خوبي براي طراحي و ساخت هواپيما دارند. در حال حاضر روسها فاقد هواپيماهاي مسافرتي كوچك هستند. ما نه تنها به روسيه، بلكه به كشورهاي جهان سوم نيز مي‌توانيم كمك نماييم، يعني آن كشورهايي كه تكنولوژي طراحي و ساخت چنين هواپيماهايي را ندارند يا اينكه توان ماليشان اندك است. ما مي‌توانيم با ظرفيت مناسب روسيه و مهندسين خوب آمريكايي و بهره‌گيري از سيستمهاي آويونيك هر دو كشور، يك هواپيماي كوچك مسافرتي توليد كنيم كه مي‌تواند گوشه‌اي از دنياي تجارت را پر كند. به محض اينكه متوجه شدم در انتخاب كشور براي پناهندگي آزادم، شروع به كارهاي گوناگوني كردم. ساخت خانه دلخواهم را از صفر آغاز كردم. تعدادي كارگر را به خدمت گرفتم و به آنها گفتم: «ببينيد، من مي‌خواهم براي شما كار كنم.» من چيزهاي بسياري را آموختم. اكنون من با معشوقه ام زندگي مي‌كنم و يك شركت ساختماني دارم. بسيار هم دوست دارم كارهايم را با دستان خودم انجام دهم. چشم اندازی زیبا شبیه به برشی از یک کیک خامه ای. مسابقات حرفه ای ماهیگیری بزرگترین سرگرمیم است و قسمتی از آن را در آلاسکا انجام می دهم.

پ: چه نوع زبانی و خوشآمدگویی را برای ملاقات کنندگان استفاده می کنید؟
بلنکو: چهار گروه ملاقات کننده دارم: تجاری، نظامی، سیاسی و فرهنگی؛ و بدین ترتیب نحوهء ملاقاتم را بسته به میهمانم تنظیم می کنم. سمج ترین ملاقات کنندگانم، دانش آموزان دبیرستانها هستند. اگر شما بتوانید میهمان خود را دست کم یک ساعت و نیم روی صندلی نگه دارید، این بدان معنی است که شما مشغول سخنرانی در مورد تجارت هستید؛ و من این کار را انجام می دهم. برای بچه های دبیرستانها، نمایش پخش اسلاید در مورد نحوه زندگی بچه های دبیرستانی در روسیه امروزی دارم. برای مثال یک روز به آنها زندگی یک روستای دورافتاده در سیبری را نشان می دهم و اینکه چطور روستائیان مشغول انجام کارهای روزمره اشان هستند. این یک مبارزه طلبی برای خود من است و همزمان موفق می شوم ملاقات کنندگانم را در پشت صندلیهایشان نگه دارم.

برای گروههای تجاری، به عنوان پلی میان روسیه و ایالات متحده عمل می کنم. امروز در روسیه فرصتهای تجاری زیادی وجود دارد و بسیاری از آمریکایی هایی که مالک شرکتی هستند، تمایل دارند در روسیه نیز کاری انجام دهند. از آنجایی که هر دو طرف را به خوبی می شناسم، آنها را به خوبی می توانم راهنمایی نمایم. برای مثال سال گذشته من چهار میهمان از مسکو داشتم که برای پنج پروژه گوناگون به ایالات متحده آمده بودند. من پول زیادی برای سفر آنها پرداخت کردم. روسها بسیار فقیرند و البته بسیار نیز مغرور، اما راههای گوناگونی را یافتم تا آنها را برای سفر به آمریکا متقاعد کنم. این برای هر دو طرف بسیار سودمند است به ویژه برای آمریکایی ها تا به روسیه بروند و البته این سفر بسیار ارزان تمام می‏شود. برای من میزبانی این گروه روسی، در مدت یک هفته ای که اینجا بودند، بسیار خوشآیند بود. همواره چنین تصور می کردم که چهار بچه را به من سپرده اند؛ رفتار آنها درست مثل ویکتور 20 سال قبل بود. آنها را به سوپر مارکت بردم، به گردشگاههای پردرخت رفتیم، با محلات های فقیر، متوسط و پولدار آشنایشان کردم.

برای ملاقات کنندگان نظامی، من دگرگونی های ارتش روسیه را در جریان تجاربی که روسها از جنگهای افغانستان و چچن بدست آورده اند، بازگویی و تحلیل می کنم. برای میهمانان سیاسی، درباره اینکه «چگونه باید یلتسین را نجات داد» و اینکه «یلتسین کیست» و «یک مارمولک دیگر از کرمیلن» سخن می رانم.

پ: آیا بعد از این جریانات، به وی (یلتسین) فکر نمی کنید؟
بلنکو: نه، وی تنها یک سمبل است. اگر فردا بمیرد، هیچ چیز دگرگون نمی شود. شما دارید به موقعیت وی به عنوان یک سیستم نگاه می کنید ولی من جزئیات بسیاری ویژه ای از وی می دانم.

پ: برای سرگرمی چه می کنید؟
بلنکو: در این کشور، سرگرمی های بسیار زیاد وجود دارد. من یک فرد اهل گردش و بیرون از خانه هستم. من به مدت 16 سال با ژنرال چاک ییگر (Chuck Yeager) در منطقه «های سییرا» (High Sierras) ماهیگیری می کردم؛ که هر بار گاه تا دو هفته نیز طول می کشید.

پ: قزل آلا می گرفتید؟
بلنکو: بله، قزل آلا. همانطور که شما نیز می دانید، کالیفرنیا ایالت بسیار پرجمعیتی است، اما حتا در این ایالت نیز می شود حیات وحش طبیعی و دست نخورده، هوای بسیار تمیز و آب پاکیزه پیدا کرد. البته به طور روشن، تا سه و نیم روز پیاده روی برای رسیدن به چنین منطقه ای نیاز می باشد. کار سختی است. در کنار اینها، ایالت کالیفرنیا، زیباترین ایالت آمریکاست. نمی توانم درک کنم چرا برخی آمریکایی ها حاضرند اوقات فراغت خود را با صرف هزینه های گزاف در سوئیس یا ایتالیا یا اصلن کل اروپا بگذرانند. بسیاری از آنان، هیچگاه در طول عمر خویش، پارک جنگلی «یلو استون» (Yellowstone) یا «گلیشر پارک» (Glacier Park) را ندیده اند. اما خوب هرچه باشد، حق گزینش دارند. من نیز انتخاب خود را دارم. پس از دریافت پاسپورت آمریکایی، توانستم به 68 کشور گوناگون سفر کنم.

هنگامی که به عنوان شهروند ایالات متحده پذیرفته شدم و پاسپورت آمریکایی دریافت کردم، به دور دنیا سفر نمودم. نخستین سفرم در حقیقت یک سفر تجاری بود که به وسیله نیروی هوایی ایالات متحده انجام شد. من به انگلستان رفتم. هنگامی به آمریکا آمدم، نمی توانستم انگلیسی صحبت کنم و من انگلیسی آمریکایی را یاد گرفتم. هنگامی که به انگلستان رفتم، تصور می کردم انگلیسی همان انگلیسی است. پس از رسیدنم، انگلیسی بسیار عجیبی را شنیدم. آن انگلیسی بریتانیایی بود. برای من بسیار سخت بود تا بدانم آنها چه می گویند. اما بریتانیایی ها انگلیسی صحبت می‏کردند. اصول زبان همان بود، به جز اینکه گاوهای بریتانیایی، به جای شیر، چای می دهند. البته آنها در خلاف جهت جاده رانندگی می‏کردند! و آبجو را به صورت گرم سرو می نمودند؛ اینها بسیار مسخره بودند. من پس از تجربه زندگیم در ایالات متحده دریافتم در مشروب فروشی های بریتانیا از غریبه ها به هیچ وجه استقبال گرمی نمی شود. بعدها درباره این موضوع به دوستانم که در ایالت وایومینگ (Wyoming) زندگی می‏کردند شکایت بردم. آنها گفتند: «ویکتور، بریتانیایی ها عاشق کابوی ها هستند.» من گفتم: «واقعن؟»

در جریان سفری بعدیم من یک کلاه کابویی بر سر داشتم و چکمه کابویی پوشیده بودم. بدین شکل و شمایل وارد یک مشروب فروشی شد. آنها با حیرت نگاهم می‏کردند. از من پرسیدند: «تو یک کابوی هستی؟» من جواب دادم: «آره». البته شمار واژگانی که می دانستم بسیار اندک بودند. اما توجهی به این مسئله نکردم که من را به عنوان یک گاوچران آمریکایی پذیرفته اند. البته نه فقط در انگلستان، بلکه در کل اروپا و سایر کشورها نیز به همین خوبی از من (با لباس کابوی) استقبال کردند. به همین دلیل است که همواره به دوستانم که قصد سفر به خارج دارند پیشنهاد می کنم که کلاه کابویی بر سر بگذارند و چکمه کابویی بپوشند و درست مثل یک کابوی رفتار کنند. یک کابوی آمریکایی متعلق به کل دنیاست!

به هر شکل، تفریحات بسیار خوبی در آمریکا انجام دادم. چقدر به ماهیگیری، شکار و مسافرت علاقه پیدا کرده ام. من دوستان زیادی در 50 ایالت پیدا کرده ام و بنابراین در 50 ایالت، اتاق و منزلگاه دارم. این بدین معنی است که نیاز به پرداخت پول برای هزینه هتل ندارم. حتا در شمال کالیفرنیا، ژنرال چاک ییگر به من چنین دستور داد: «ویکتور، موقعی که می خواهی در شهر بمانی، حتمن به خانه من بیا.» این برای من افتخار بزرگی بود که بتوانم در منزل یک قهرمان واقعی آمریکا بمانم.

همچنین مشغول همکاری روی صخره نوردی جهانی با «جک ویلر» (Jack Wheeler) هستم. آنقدر تفریحات فراوان در آمریکا وجود دارد که من هنوز متوجه نشده ام چرا عده ای زیاد از مردم در خانه هایشان جلوی تلویزیون می نشینند و به بالشهای بزرگشان تکیه می‏زنند و غرغر نیز می کنند!
. .

.
پ: پس از فرارتان، دولت روسیه درباره شما چه گفت؟
بلنکو: در حال حاضر، بیشتر مردم آنجا تصور می‏کنند ده سال پیش مرده ام. این تابستان (1996)، مرگ من در شهر Smena در روزنامه سن پطرزبورگ تأیید شده است!

پ: اوه، واقعن؟! آنها هنوز به شما فکر می‏کنند؟
بلنکو: اوه بله، این مسئله به وسیلهء یکی از نظامیان عالیربته که در مورد فعالیتهای سرویسهای امنیتی در خارج از روسیه کنکاش می‏کند، انجام می‏گیرد. اطلاعات آنها از ده آژانس بدست آمده است که بیشتر آنها در آلمان هستند. هنگامی که نوشته آن روزنامه در مورد مرگم را خواندم که البته به زبان روسی بود، پایان کار من به افراد بزرگی همچون ژنرال الکساندر رودنف (Alexander Rodeonov) شبیه شده بود که هر دویمان رابطه خوبی با روسها نداشتیم و او نیز قسمتی از تشکیلات بود و هر دوی ما منتظر بودیم که تا دهه آینده (در رسانه های دولتی) یا بمیریم یا بازنشست شویم.

پ: آنها در این روزنامه ادعا کرده اند مرده اید؟!
بلنکو: اوه بله، آنها مرگ مرا در حادثه اتومبیل تأیید کرده اند! نام من همچون قابی در اطراف این مقاله است. هنگامی که کتاب من بیرون آمد، می خواهم از این مقاله در کتابم استفاده کنم: «یک مرده سخن می گوید!»

پ: آنها گفته اند در روسیه مرده اید یا در ایالات متحده؟
بلنکو: در ایالات متحده.

پ: مردم می دانند شما با یک جت از کشور خارج شده اید؟
بلنکو: اوه بله، اما آنچه که تشکیلات شایعه پراکنی کرده دلالت بر این دارد که من در یک حادثه عمدی اتومبیل کشته شده ام که آنها ترتیبش داده بودند.

پ: تا دیگران را بترسانند.
بلنکو: بله، و البته احساس کنند که آژانس امنیتی بسیار مهم و کارآمد است.

پ: از زمان سرنگونی اتحاد شوروی، آیا تصور می کنید آنها شما را بخشیده اند یا اینکه هیچ بخششی در مورد شما اعمال نخواهد شد؟
بلنکو: خوب، در حال حاضر من نمی دانم. این موضوع دغدغه من نیست، زیرا من شهروند ایالات متحده هستم. مأمورین امنیتی هنوز هم قادر نیستند با نام حقیقی خودشان ژست بگیرند. اگر من قوانین اتحاد شوروی را زیرپا گذاشته ام، امروز دیگر چیزی از اتحاد شوروی برجای نمانده است! من چیزی در مورد وضعیت فعلی آنها نمی دانم، اما یک چیز را خوب می دانم و آن این است که آنها بسیار با خودشان درگیرند به همین دلیل نیز مسئله من جایگاهی در بینشان ندارد؛ و البته من نیز دغدغه ای (در این مورد) ندارم.

به هر حال، برای کسب و کارم (من تماسهایی با سن پطرزبورگ، مسکو و سیبری داشته ام)، هنگامی که با مردم ارتباط دارم، از نام حقیقی خودم استفاده نمی کنم و از نام دیگری استفاده می کنم زیرا نمی خواهم مردم را به خطر بیندازم. ماموریت من، کاربردی سازی فرصتهایی است که بین دو کشور برای انجام فعالیتهای تجاری گوناگون به وجود می آید. من به ایدئولوژی علاقه ندارم. می دانم که نمی توانم تغییراتی در مارمولکهای (کنایه به سران روسیه) ساکن کرملین به وجود بیاورم؛ آنهایی که پشت اسمشان قایم شده‏اند. آنها نیز روزی همانند (مارمولک) خواهند مرد. در این میان تنها فرصتی برای ما پیش آمده تا بتوانیم کارهایی را که برای هر دو کشور سودمند است انجام دهیم.

پ: آیا در زندگی مردم روسیه، پیشرفت قابل ملاحظه ای اتفاق افتاده است؟
بلنکو: همه چیز بدتر از سال 1976 است!

پ: چرا؟
بلنکو: زیرا نظام پوسیده قدیمی هنوز کاملن نمرده است. نظام جدید هنوز قادر نیست به تنهایی کارکردی داشته باشد. بنابراین گذر از آن دوران بسیار دشوار است. شما هنوز نمی توانید به یکبار تمام نظام پیشین را از رده خارج کنید یا به آنها دستور دهید بروند بمیرند. اعضای سازمان nomenclatura (شاخه از نیروهای مسلح و همان KGB پیشین) دیگر به یکدیگر رفیق نمی گویند بلکه می گویند gospoda ، كه اين كلمه پس از انقلاب كمونيستي، يك واژه موهن به شمار مي آمد و افرادي كه آن را بكار مي بردند، مستقيمن به بازداشتگاه مخوف گولاگ (Gulag) در سيبري برده مي شدند. امروز آنها دوباره خود را gospoda صدا مي زنند! اين بدان معني است كه كسي بگويد Sir يا Master. اما پاسخ پرسش شما اين است كه زندگي مردم بسيار بدتر شده است زيرا آنها قصد دارند از اين دوران خلاص شوند. آنها در حال باختن هستند. من آنها را با كسي مقايسه مي كنم كه تازه به دنيا آمده است، رشد كرده است، بالغ شده و البته تمام عمر خود را در زندان گذرانده است و اكنون در باز شده اما آن فرد مي ترسد به بيرون برود، زيرا در بيرون از زندان، سقفي بالاي سرش ندارد، برنامة مشخصي ندارد، غذا ندارد. اين مثال، نزديكترين چيزي بود كه مي‌توانستم قياس كنم.

پ: آيا در آنجا دروغ كمتري توسط دولت گفته مي شود؟
بلنكو: آنجا آزادي هاي بسيار بيشتر شده اند. من هر روز روزنامه ها را مي خوانم. در آنها دروغ بسيار كمتري يافت مي شود، اما هنوز هم ارتش قديمي روسيه دنبال فرصتي است تا اقدامي در برابر ايالات متحده انجام دهد.

برگردان و نگارش: آرش (وبلاگ ارتش شاهنشاهي)
.

۱۳۸۹ خرداد ۳, دوشنبه

فتح خرمشهر و ورود به خاک عراق

.
پس از فتح خرمشهر که با شهادت 30000 تن از سربازان وفرماندهان ارتش [1] و شمار زیادی از سپاهیان و بسیجیان بدست آمد، بهترین فرصت برای صلح و دریافت غرامت ایجاد شد. اما خمینی سه هفته پس از بازپس‌گیری خرمشهر چنین گفت:

«ما بايد از راه شكست عراق به لبنان برويم. ما مي‌خواهيم كه قدس را نجات بدهيم! لاكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس [بعث عراق] نمي توانيم. مقدمه اينكه لبنان را نجات بدهيم، اين است كه عراق را نجات بدهيم.»
.

m9dpfaukj7vfo87wxv19.jpg

.
بنی‌صدر یک سال پیش، با این طرح به شدت مخالفت کرده بود و گفته بود:
«این حرفها که ما می‌خواهیم جنگ را ادامه دهیم تا رژیم عراق برود، رژیم فلان برود، فلان تغییر و تصوری که ما می‌خواهیم بشود، ظاهرن شعار جالبی است اما نخست افکار عمومی دنیا را بر ضد ما بسیج می‌کند؛ دوم اینکه هیچ ملتی حاضر نمی‌شود ما نقش قیم و متولی را برای او بازی کنیم. اگر هم حاضر شود، ما اگر انقلابی هستیم نباید بپذیریم. شرایط را اگر خود مساعد دیدند آماده اند که به ما بپیوندند. شعارهای ظاهرفریبِ پرزیان ندهید. ما باید در حد و مرز حقانیت خود بایستیم.» [3]

7cxlruxqgmo8h19l8k4n.jpg

.
اما خمینی نظری جز این داشت:
«مصالحه با جنایتکار و سازش با جنایتکار، این یک جنایتی است بر مردم متعهد و یک جنایتی است بر اسلام...هیچ مسلمی نباید خیال کند که بین اسلام و غیرمسلم باید صلح ایجاد شود.» [4]

«جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد... اینکه بگوییم تنها خرمشهر یا شهرهای دیگر آزاد شد، تمامی اینها خیال باطل ملی‌گراهاست. هدفمان پیاده‌کردن اهداف بین‌المللی اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است.» [5]

«جنگ را تا از بین‌ رفتن حزب بعث ادامه خواهیم داد، این جنگ تا پیروزی ادامه خواهد یافت و کسانی که با جنگ مخالفند، خلاف رضای خدا است.» [6]

«تب جنگ در کشور ما جز به سقوط صدام نخواهد نشست و انشاالله تا رسیدن به این هدف فاصله چندانی نمانده است و اکنون که به مرز پیروزی مطلق رسیده‌ایم، صدام و جهان‌خواران صلح‌طلب شده‌اند.» [7]

mes424m68b2k8q9xoax.jpg

.
آیت‌الله منتظری درباره خاتمه دادن جنگ و ماجراهای مربوط به آن روزها چنین گفت:

«وقتي كه خرمشهر را فتح كرديم و اينها را بيرون رانديم، احساس كرديم كه نيروها به خصوص ارتش، انگيزه داخل شدن به خاك عراق را ندارند، خودشان مي‎گفتند: ما تا حالا جنگ كرديم كه دشمن را از كشورمان بيرون كنيم ولي حالا اگر بخواهيم در خاك عراق برويم، اين كشور گشايي است و انگيزه نداشتند، روي همين اصل هم من همان وقت پيغام دادم كه هر كاري مي‎خواهيد بكنيد حالا وقتش است و حمله كردن به عراق درست نيست، آن روز حسابي براي غرامت به كشور ما پول مي‎دادند و منت ما را هم مي‎كشيدند و شرايط آماده بود، ولي آقايان فكر مي‎كردند كه الان مي‎رويم عراق را مي‎گيريم، صدام را نابود مي‎كنيم . ولي خوب رهبري با امام بود و نظر ايشان مقدم بود. ما بعد از فتح خرمشهر مرتب شهيد داديم، مرتب از طرفين كشته شدند، كاري هم از پيش برده نشد. بعد از فتح خرمشهر هشت نفر از سران كشورها آمدند [8] پشت سر امام در تهران نماز خواندند، ياسرعرفات بود، احمد سكوتوره بود، ضياء الحق بود، اينها اصرار داشتند كه امام جنگ را پايان بدهند ولي امام قبول نكردند، همان وقت اگر وساطت آنها قبول شده بود ما در موضع بالا بوديم و مي‎توانستيم خسارت بگيريم و عراق را محكوم كنيم، ولي متاسفانه آن فرصت را از دست داديم.» [9]

گرچه بنی‌صدر، این خاطره منتظری را مربوط به بار اول مسافرت سران هشت کشور مسلمان می‌داند که پیش از فتح خرمشهر انجام شده بود. [10]

منتظری در جای دیگر درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر می‌گوید:
«پس از فتح خرمشهر به دفتر ايشان پيغام دادم كه ارتش انگيزه ورود به خاك عراق را ندارد و به علاوه ما را متجاوز به حساب مي‎آورند و تجاوز از هر كه باشد محكوم است، پس بجاست مقدمات صلح فراهم گردد؛ اين در حالي بود كه كشورهاي عربي زياد بر صلح اصرار داشتند و حاضر بودند خسارتهاي ايران را تا اندازه اي جبران نمايند. پس از پيغام من، شنيدم برخي گفته بودند فلاني بوي دلار به مشامش خورده است.» [11]

zbsub5zqo6qeli51akaz.jpg

.
یاسر عرفات، رهبر فلسطینی ها، به پیش خمینی آمده بود و گفته بود: «به خدا فریبتان می‌دهند. نمی‌گذارند هیچوقت پای شما به بغداد برسد. همچنان که نمی‌گذارند صدام به تهران برسد. دنیا آنقدر بی‌حساب و کتاب نیست.» [12]

عرفات از آن جلسه اینطور یاد می‌کند:
«پس از فتح خرمشهر به ديدن خميني رفتم و با خواندن نماز در پشت سر او به همراه رؤساي جمهور پاكستان، گينه و بنگلادش به طور تلويحي به او گفتم كه اينك تو امام اُمت اسلام هستي، و لازم است همچون يك رهبر وقائد رفتاركني و از ورود به خاك عراق بپرهيزي. خميني اما نگاهي تند به من كرد و گفت برويد خود را اصلاح كنيد تا بلكه در زمان آزادسازي قدس جايي هم به شما بدهيم.» [13]

همچنین هاشمی رفسنجانی پس از ردکردن پذیرش خسارت 60 میلیاردی که قرار بود از سوی کشورهای نفت‌خیز منطقه به عنوان غرامت از طرف صدام به ایران داده شود [14] و بعد از فتح خرمشهر گفت:
«کدام بی‌انصافی پیدا می‌شود که امروز به جمهوری اسلامی بگوید ما متقاضی کیفر متجاوز و تنبیه صدام نباشیم؟ فردا اگر صدام در عراق بماند ما جواب این همه انسان فداکار عضوباخته را چه می‌توانیم بدهیم؟ هیچ چیز جز سقوط صدام و ایجاد حکومت اسلامی در عراق نمی‌تواند به دل جانبازان و خانواده شهدا آرامش ببخشد. هر نوع عوض مادی را ما بگیریم باز هم قابل مقایسه با این خسارت عظیمی که ما دیدیم نیست.» [15]

دو هفته پس از فتح خرمشهر، رئیس هیئت صلح کنفرانس اسلامی در 20 خرداد 61 از دو کشور ایران و عراق خواست که با توجه به حمله اسرائیل به لبنان جنگ را خاتمه دهند و نیروهای خود را برای دفع تجاوز اسرائیل به یک کشور مسلمان آماده سازند. صدام در تاریخ 20 خرداد 61 اعلامیه‌ای صادر کرد و آمادگی عراق را برای عقب نشینی فوری نیروهای خود تا مرزهای بین‌المللی شناخته شده در قرارداد 1975 الجزایر اعلام کرد. او اعلام داشت که عقب نشینی ظرف دو هفته به پایان خواهد رسید. برای حل اختلافات نیز مذاکره مستقیم یا ارجاع به سازمان کنفرانس اسلامی یا جنبش غیرمتعهدها یا شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد نمود. عراق در این موقع ضعیفترین موقعیت نظامی خود در سالهای پس از جنگ قرار داشت. [16] در 21 تیر 61 قطعنامه 512 شورای امنیت سازمان ملل متحد که خواستار آتش‌بس و عقب‌نشینی نیروها به مرزهای بین‌المللی شده بود، به اتفاق آرا تصویب شد. عراق بلافاصله قطعنامه را پذیرفت و جمهوری اسلامی بلافاصله آن را رد کرد. [17]

فردای آن روز در 23 تیر 61، سیاست تعرضی ایران با نخستین حمله تهاجمی به خاک عراق تحت نام عملیات رمضان شروع شد که با شکست مواجه گشت. این سیاست با 50 عملیات در خاک عراق [18]، تا 28 فروردین 67 ادامه یافت و دفاع مقدس بدل به حمله نامقدس شد. بنی‌صدر در طول ده ماه مدیریت جنگ در انسانی‌ترین روش ممکن، نگذاشت حتا یک توپ به سمت شهرهای عراق شلیک شود. حال آنکه فرماندهان سپاه و در راس آنها هاشمی رفسنجانی فشار می‌آوردند [19] و اسلحه‌های سنگین می‌خواستند تا همانطور که صدام، شهرهای ایران را هدف می‌گیرد، ایران نیز مقابله به مثل و تلافی کند. پس از برکناری بنی‌صدر، با در اختیار گرفتن سلاحهای سنگین، توپها را به سمت شهرها و منازل مسکونی بصره نشانه رفتند و جنایتی بر جنایتها افزودند. [20] نتایج فاجعه بار ادامه دادن جنگ چنان است که انتظار نمی‌رود ایران تا سده جدید شمسی از زیر بار تبعات آن کمر راست کند.
.

1cv9fgrlxr187zvpse7r.jpg

.
بر طبق آمار دولتی در جنگی که دو سال بیشتر از زمان جنگ جهانی دوم و چهار سال بیشتر از زمان جنگ جهانی اول طول کشید، 217 هزار کشته [21] ، حدود 378 هزار معلول [22] حدود 100 هزار مصدوم شیمیایی [23]، چهار میلیون هکتار زمین آلوده به مین [24]، حدود 16 میلیون مین خنثا نشده [25] و 1000 میلیارد دلار خسارت مادی [26] برجای ماند. گرچه این آمارهای رسمی است و طبق عرف، بازگوکننده کف حداقلی کشته‌‌ها و خسارات؛ حال آنکه طبق بیانیه سازمان ملل، میزان خسارات مستقیم وارده به ایران، 97.2 میلیارد دلار و خسارات غیرمستقیم، 34535 میلیارد دلار برآورد شده است. [27] با توجه به اینکه تعداد بسیار زیادی از سربازان ایرانی پس از فتح خرمشهر در بصره و فاو و خاک عراق کشته شدند و در کارون، دجله و فرات غرق شدند، تعداد کشته‌های جنگ به نظر می‌رسد به مراتب بیش از رقم اعلام شده باشد. آنها که پیکرشان هیچ‌گاه پیدا نشد و اکنون نیز در قعر کانالها و مناطق عملیاتی در خاک عراق مدفون و بی‌نشانند. تنها در عملیات کربلای 5 که به منظور اشغال ابوالخصیب در شرق بصره و در خاک عراق انجام شد، بنا برگفته مقامات جنگ، سپاه ایران متحمل 30 هزار کشته گشت. [28] بر طبق آمار بنیاد شهید رجایی، تعداد کشته‌های ایران در طول جنگ هشت ساله، حدودن معادل یک میلیون نفر است. به این آمارها، باید پول خرید اسلحه‌های قاچاق و غیرقاچاق در بازارهای قانونی و غیرقانونی در طول این شش سال، اختناق و استبداد، ضربه‌های شدید به معنویت و کانون خانواده در اجتماع و فروپاشی دهشتناک اقتصاد کشوررا نیز اضافه کرد.

[1]- آمار کشته‌شد‌گان ارتش تا زمان فتح خرمشهر، 30 هزار و پس از آن 18 هزار بوده است. در کل ارتش 48 هزار کشته داشته است. (نقل از علی شهبازی، فرمانده کل ستاد ارتش، اطلاعات، 29 فروردین 79)

[2]- روزنامه جمهوري اسلامي، 31 خرداد 1361

[3]- روزنامه انقلاب اسلامی، 19 اردیبهشت 60

[4]- جنگ تحمیلی، انتشارات دفتر نمایندگی سازمان تبلیغات اسلامی، اردیبهشت 63، ص122

[5]- نشریه پر، شماره 170، بهمن 78

[6]- سخنرانی خمینی، 4 فروردین 1365

[7]- پیام خطاب به زائران حج، 7 مرداد 1366

[8]- اعضای این هیات عبارت بودند از: احمد سکوتوره، رئیس‌جمهور گینه؛ یاسر عرفات، رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین؛ حاج داوود، رئیس‌جمهور گامبیا؛ ضیاالرحمن، رئیس‌جمهور بنگلادش؛ ضیا‌الحق، رئیس‌جمهور پاکستان،حبیب شطی، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلام؛ بولنت الودسو نخست‌وزیر ترکیه؛ تنکو احمد وزیر امورخارجه مالزی و مصطفی نیاس وزیرامور خارجه سنگال.

[9]- خاطرات آیت‌الله منتظری،ج1، صص589-591. در نامه‌ای که بعدها مهدی کروبی، حمید روحانی و جمارانی در حمله به آیت‌الله منتظری می‌نویسند، قید می‌کنند: «شما در سخنرانيهاي خود روي اين نكته بارها تاكيد داريد كه برخي از شعارهايي كه داديم غلط بوده، تند روي بود، موجب رميدن افكار جهاني شد! حتا در ديدار با هيئت فلسطيني سفارش كرديد كه اشتباهي را كه ما مرتكب شديم شما تكرار نكنيد، شعار نابودي اسرائيل را سر ندهيد.» (خاطرات آیت الله منتظری، جلد دوم، پیوست‌ها، نامه 29 بهمن 67، ص1257)

[10]- تحشیه دکتر بنی‌صدر بر نسخه دستنویس کتاب

[11]- خاطرات آیت‌الله منتظری، ج1، صص 667-668

[12]- نقل از درس تجربه، ص 147

[13]- تبديل پيروزي به شكست"، كيهان لندن، شماره 25 تا 31 فروردين 1384

[14]- عبور از بحران، ص500

[15]- روزنامه اطلاعات، 14 / 10 / 61 و اینچنین رفسنجانی مفتخرانه از عملیاتها در عراق می‌گوید: «ما جزیره مجنون و هور (در داخل عراق) را که هدف نظامی بود گرفتیم. می‌خواستیم خود را به جاده بصره به عراق وصل کنیم... بعد ازعملیات والفجر مقدماتی، من فرماندهی جنگ را به طور رسمی پذیرفتم... از ماروت و جومان مصطفی عبور کرده وبیش از صد کیلومتر در خاک عراق پیش رفته بودیم. به کرکوک نزدیک می‌شدیم و امکان حمله به کرکوک از طریق کردستان برای ما به وجود آمده بود... در عملیات کربلای 5 ما به پشت بصره رسیدیم. خیلی برای عراق خطرناک بود... عملیات کربلای 5 نشان داد ما می‌توانیم پیشروی کنیم. بصره کاملن در آستانه سقوط قرار گرفته بود.» (هاشمی رفسنجانی، حقیقتها و مصلحتها، در گفتگو با مسعود سفیری، نشر نی،تهران 1378، صص91-94)

[16]- تحقیقی درباره تاریخ انقلاب ایران، ناخدا حمید احمدی، ص941

[17]- در خاطرات هاشمی رفسنجانی در روز 22 تیر 1361 در اینباره آمده است: «دیشب شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه‌ای صادر کرده و آتش بس خواسته است. نخست وزیر و وزیرخارجه هم آن را رد کرده‌‌اند.» (پس از بحران، خاطرات روز 22 تیر 1361،ص178)

[18]- نزديك به ۵۰ عمليات کاملن ناموفق و بی هدف در خاك عراق انجام شد كه از آن جمله مى توان به موارد زير اشاره كرد: والفجر دو در منطقه حاج عمران در 29 / 4 / 62، خيبر در هورالهويزه و جزاير مجنون در 3 / 12 / 62، كربلاى ۳ انهدام اسكله الاميه در خليج فارس 11 / 6 / 65، عمليات نامنظم فتح۳ در عمق ۳۰۰ كيلومترى خاك عراق در زاخو 24 / 8 / 65، كربلاى۵ در منطقه شلمچه 19 / 10 / 65، عمليات نامنظم فتح در عمق ۷۰ كيلومترى در منطقه رواندوز عراق ۲۲ / ۱۱ / ۶۵، كربلاى۷ در حاج عمران 12 / 12 / 65، كربلاى۱۰ در ماووت عراق 30 / 1/ 66، نصر۴ در استان سليمانيان 31 / 3 / 66، نصر۸ در ماووت عراق 29 / 8 / 66، والفجر۱۰ در منطقه حلبچه 25 / 12 / 66. (روزنامه شرق،ویژه نامه جنگ،۴ مهر ۱۳۸۴) هاشمی رفسنجانی نیز پس از این حملات ادعا کرد: «ما فقط دفاع کردیم... از آنچه بدست آوردیم، راضی هستیم.» (خبرگزاری مهر، 2 / 7 / 85)

[19]- هاشمی در خاطرات 8 فروردین 60 می‌نویسد: «... از امام خواستم که به مسئولیت فرماندهی کل قوا، توجه بیشتری بفرمایند و از عدم تحرک در جبهه‌ها شکایت کردم و اینکه به ارتش در آبادان، توپ 175 داده نمی‌شود که بتوانند حمله به شهرها را تلافی کنند.» (عبور از بحران، ص41)

[20]- «آقایان جمی و طرفی هم آمدند. قرار شد موقتن توپها شهر بصره را نکوبند.» (عبور از بحران، هاشمی رفسنجانی، خاطرات 28 بهمن60، ص482)

[21]- ویژه نامه هفته دفاع مقدس، روزنامه ایران، 31 / 6 / 1382. این در حالی است که سرلشگر رحیم صفوی سخن از 213 هزار شهید به میان می‌آورد (کیهان، 12 تیر 79). «عباس خامه يار» اما خبر از تدوین فرهنگ زندگینامه 219 هزار شهید داد. (جمهوری اسلامی، 15 شهریور 1384) همچنین ر.ک به آمار عماد‌الدین باقی در مقاله جامعه شناسی جنگ، ویژه نامه جنگ، شرق، 4 مهر 1384. در یک نگاه آماری پیرامون شهدای ایران در طول جنگ، از نظر تحصیلات 80668 نفر تا مقطع ابتدایی و کمتر، 55677 نفر تا مقطع راهنمایی، 66334 تن تا مقطع متوسطه، 8061 نفر دارای تحصیلات دانشگاهی و 3117 تحصیلات حوزوی داشتند. (ویژه نامه هفته دفاع مقدس، روزنامه ایران، 31 / 6 / 1382)

[22]- دقیقن 378540 جانباز که از این تعداد 167898 تن بالای 25 درصد و 210642 تن کمتر از 25 درصد جانبازی داشته‌اند. (ویژه نامه هفته دفاع مقدس، روزنامه ایران، 31 / 6 / 1382)

[23]- مصاحبه با محمد باقر نيكخواه مسؤول واحد« ش.م.ر» سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، روزنامه قدس، 4 مهر 1385

[24]- اعتماد ملی، 1 / 7 / 85، همچنین روزنامه ایران،26 / 2 / 1385. «استانهاى ايلام با مساحت يك ميليون و ۷۰۰ هزار هكتار، خوزستان با مساحت يك ميليون و ۳۸۰ هزار هكتار، استان كرمانشاه با مساحت ۶۹۱ هزار هكتار، آذربايجان غربى با مساحت ۵۹ هزار هكتار و كردستان با مساحتى به وسعت يك هزار و ۴۸۰هكتار، بنا به تحقيق انجمن حمايت از مصدومين مين ايران به ترتيب آلوده ترين نقاط ايران از اين منظر به حساب مى آيند.» (روزنامه ایران، 26 / 2 / 1385)

[25]- «وجود 16 ميليون مين در ايران، شامل يك چهارم كل مين‌هاي خنثي نشده در سرتاسر جهان است.» (ماهنامه گزارش، شماره 166، مرداد 84.) «ايران با داشتن 16 میلیون مین خنثی نشده، همچنان در ميان بيش از ۸۰ كشور جهان بعد از مصر مقام دوم جهان را دارد. طبق اعلام مركز اطلاعات ملل متحد در ايران تخمين زده شده كه سالانه بيش از ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر كشته و مجروحين جديد به واسطه بقاياى اينگونه مواد منفجره هستند كه بيش از ۸۰ درصد از اين قربانيان را غيرنظاميان تشكيل مى دهند.» (روزنامه ایران، 26 / 2 / 85) «حدود 16 میلیون مین عمل نکرده و 4 میلیون هکتار آلوده به مین هر روز جان و اعضای 222 نفر را می‌گیرند.» (اعتماد ملی، 1 / 7 / 85)

[26]- نقل از رفسنجانی، کیهان هوایی،12 مهر 1370.

[27]- گزارش شماره 36822S/ مورخ سی‌ویكم ژوئیه 1991. دبیر كل در گزارش صد و نود و یك صفحه‌ای خود به شورای امنیت در بیست‌ و چهارم دسامبر 1991، این موضوع را به اطلاع اعضای شورا رساند.

[28]- مصاحبه بهزاد نبوی با روزنامه همبستگی، نقل از خبرگزاری انتخاب، 17 آبان 1385


بن مايه: كتاب ايستاده بر آرمان
.

۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

ماجراي فرار با ميگ-25

.
Viktor Belenko
ويكتور ايوانويچ بلنكو (Viktor Ivanovich Belenko يا در زبان روسي: Виктор Иванович Беленко) متولد 15 فوريه 1947، هوانورد روسی ساکن ایالات متحده است. بلنكو، خلبان گردان 513 ام نيروي دفاع هوايي اتحاد شوروي بود كه پايگاه آنها واقع در شهر Chuguyevka واقع در جمهوري Primorsky Krai واقع شده بود.

Free Image Hosting At img98


اما موضوعي كه باعث جهاني شدن نام وي گردید، به تاريخ ششم سپتامبر 1976 و در جريان فرار موفقيت آميز وي به غرب به وقوع پيوست. وي در اين روز، با يك فروند ميگ25 فاكس‏بت در جزيرهء هوكايدو ژاپن فرود آمد. اين نخستین باري بود كه كارشناسان غربي، از نزديك فاکس بت را مشاهده كرده و مورد بررسي قرار دادند و بسياري از رازهاي ميگ25 را آشكار ساختند و البته بسيار نیز متعجب شدند.

Free Image Hosting At img98


به دستور پرزيدنت جرالد فورد، به بلنكو پناهندگي سياسي و مقرري ماهيانه اعطا شد و در سايهء اين پناهندگي، وي زندگي بسيار آسوده ای را در ايالات متحده سپري نمود. ايالات متحده به مدت 5 ماه وي را مورد پرسش و بازجويي قرار داد و پس از آن، وي سالهاي بعد را به عنوان مشاور به استخدام آمریکایی ها درآمد. هواپيماي ميگ25 وي قطعه قطعه شد و مورد بازرسي دقيق قرار گرفت؛ اما به دليل خشم شديد مقامات شوروي، اين قطعات در سه محموله بسته‏بندي شده و به شوروي ارسال گشتند.

Free Image Hosting At img98

هواپیمای C-5 Galaxy جنگنده میگ25 را از ژاپن به مقصد مسکو بارگیری می کند
.
بلنكو به همراه خود، كتابچهء راهنماي خلباني به وسيلهء فاكس‏بت را آورده بود. وي با اين كار، انتظار داشت خلبانان آمريكايي بهتر بتوانند اين هواپيما را مورد ارزيابي و سنجش قرار دهند. با اين حال، مقامات دولت ژاپن، به آمريكايي‏ها تنها اجازهء‌ آزمايشات زميني و تست رادار و موتورها را دادند. (هواپيما، پرواز داده نشد) کارشناسان آمریکایی با دیدن لامپهای خلاء به جای ترانزیستور در رادار و سیستمهای آویونیک فاکس بت، به ناتوانی شدید روسها در زمینه الکترونیک پی بردند.
.
Free Image Hosting At img98
خدای من ! نگاه کنید چه ساخته اند! این حرامزاده ها مگر ترانزیستور ندارند؟ آنها هنوز از لامپهای خلاء استفاده می کنند. این موتورها هیولا هستند! هر کدام به یک پلایشگاه نیاز دارند! به پرچ و جوشها نگاه کنید! چیزی که یک خلبان هرگز نمی تواتند متوجه آنها شود. این هیولا یک هواپیما نیست، یک موشک است! آنها از آلومینیوم استفاده کرده اند؛ چرا به فکر خودمان نرسید؟!
.
.بلنكو، تنها خلبان فراري از شوروي محسوب نمي‏شد كه بدين طريق از شوروي يا كشورهاي بلوك شرق، فرار مي‏كرد. به تاريخ مارس و مي 1953، دو خلبان لهستاني، با هدايت دو فروند MiG-15 به دانمارك فرار كردند. همچنين بين سالهاي 1985 تا 1987، برخي هليكوپترهاي شوروي كه در افغانستان مشغول عمليات بودند، به پاكستان فرار كردند. در 20 مي 1989، خلبانی روسی، سروان «الكساندر ژويف» (Alexander Zuyev) با يك فروند MiG-29 به شهر ترابوزان در تركيه فرار كرد.

ادامه دارد.
.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

شكار فاكس بت (3)

.
قسمت نخست این نوشتار را در اینجا بخوانید.
قسمت دوم این نوشتار را در اینجا بخوانید.
.
در اواخر دهه 1970، فاكس بت هاي شوروي، از طريق درياي خزر به حريم هوايي ايران تجاوز كرده و در ارتفاع 65000 فوت و سرعت 2.5 ماخ از پايگاه هوايي خاتمي در نزديكي اصفهان كه به تازگي محل استقرار جنگنده‌هاي تازه وارد اف-14 تامكت شده بود، عكسبرداري مي‌كردند. اين پروازهاي تجاوزگرانه روسها با عملياتي شدن جنگنده‌هاي شكاري تامكت كه به موشكهاي دوربرد و كشنده فونيكس مجهز بودند، پايان پذيرفت؛ موشكهاي ساخت هيوز فونيكس به راحتي مي‌توانستند فاکس بت های شوروي را هدف قرار دهند.
.

.
نامه فوق محرنامه زير، نشاندهنده نتيجه عملياتهاي جاسوسي – عكسبرداري روسها به وسيله ميگ-25 از ایران مي‌باشد و بر اساس گزارشي از مجموعه داده هاي موجود در بايگاني دفتر وابسته دفاعي ايالات متحده بدست آمده است.

از: دفتر فرمانده نيروي هوايي شاهنشاهي ايران
به: رياست ستاد، نيروي هوايي ايالات متحده، واشنگتن
ژنرال آلن عزيز
من اخيرن از طريق اخبار اطلاعاتي خاص آگاه شدم كه ممكن است وضعيت دفاع ملي و تهديد در قبال ايران به طور قابل توجهي تغيير كند. در خلال بازديد اخير من از عراق و در ملاقاتهايي كه با سرتيپ حميد شعبان التكريتي، فرمانده نيروي هوايي عراق داشتم، به من شواهدي ارائه شد كه نيروي هوايي عراق داراي اخبار اطلاعاتي راجع به نيروي هوايي شاهنشاهي است كه فقط ممكن است از طريق پوشش عكسبرداري هوايي تهيه شده باشند. سرتيپ حميد شعبان التكريتي قادر بود جزئيات نوسازيها و كوششهاي ساختماني ما در پايگاه هوايي خاتمي را در مركز ايران، تشريح نمايد. نظريات وي راجع به پيشرفتهاي ما در هر مورد بسيار با جزئيات، دقيق، درست و مطابق روز بود. به نحو قابل دركي، من ديدارها با سرتيپ حميد شعبان التكريتي را به پايان رساندم در حالي كه بسيار آشفته خاطر بودم كه محتملترين رقيب (دشمن) نظامي ايران در حال مجهز شدن با اطلاعاتي است كه جزئيات تلاشهاي دفاعي كاملن حفاظت شده ما را تشريح مي كند. بدين سبب، من مايل خواهم بود امكان برقراري يك نامه تبادل اطلاعات كه متقابلن هم براي نيروي هوايي شاهنشاهي و هم نيروي هوايي ايالات متحده سودمند خواهد بود، را پيگيري نمايم. من معتقدم چنين برنامه اي براي دولتهاي ما فوق العاده با ارزش خواهد بود. براي مثال، من مطمئن هستم كه اطلاعات ELINT ناشي از پروژه IBEX نيروي هوايي شاهنشاهي، همچنين پوشش شناسايي عكسبرداري هوايي تاكتيكي، در كيفيت و طبيعتي خواهد بود كه براي ايالات متحده، بسيار ارزشمند است. در عوض، من تصور مي كنم كه نيروي هوايي ايالات متحده مي تواند داده هاي اطلاعات چند منبعي آناليز شده در مورد عراق و افغانستان، از جمله پوشش عكسبرداري ماهواره اي را به نيروي هوايي شاهنشاهي ايران بدهد. در حالي كه تشخيص مي دهم كه هماهنگي لازم و اخذ مجوزها سخت و وقتگير خواهند بود، اضطرار در نياز، مرا ناگزير به درخواست سرعت بخشيدن به آن در حداكثر زمان ممكنه مي نمايد. عميقن از هرگونه مساعدتي كه شما بتوانيد به عمل آوريد، تشكر مي نمايم. من و ستادم منتظر دريافت هرگونه پاسخي هستيم.

ارتشبد ربيعي

عراق در طول جنگ ويرانگر هشت ساله با ايران، از فاكس بت هايش عمدتن براي عكسبرداري و شناسايي استفاده مي‌كرد. ليبي نيز همچون عراق، از فاكس بت ها براي عكسبرداري از كشورهاي چاد و تونس بهره مي‌برد. فاكس بت هاي ليبايي از پايگاه هوايي «اوكبا بن نافي» به عمليات مي‌پرداختند.
.

.
افسانه فاكس بت، هنگامي كه خلبان ناراضي اتحاد شوروي، «ويكتور بلنكو» با جنگنده MiG-25P (گونه Foxbat-A) در فرودگاه Hakodate در ژاپن فرود آمد، به سرعت ناپديد مي‌شود. بررسي‌هايي كه از نزديك بر روي اين جنگنده انجام پذيرفت، آشكار ساخت از ديدگاه استانداردهاي غربي، هواپيمايي بسيار خام به شمار مي‌آيد؛ موتورهاي غو‌ل پيكر آن، تشنگي فراواني براي مصرف سوخت دارند و هواپیما از آويونيك بسيار ابتدايي بهره‌مند است. اگرچه فاكس بت قادر بود به راحتي به سرعت 3 ماخ دست پيدا كند، اما مانورپذيري آن به ويژه در سرعتهاي بالا، بسيار ضعيف بود؛ و مهمتر اينكه موتورهاي توربوجت R-15BD ساخت تومانسكي آن، پس از چنين پرواز پرسرعتي، به نحوي آسيب مي‌ديدند كه مي‌بايست تعويض گردند.
.

.
در مي 1997 يك MiG-25RB نيروي هوايي هند، از فراز پاكستان عبور نمود. اين فاكس بت كه در ارتفاع 65000 فوتي و با سرعت زيرصوت وارد حريم هوايي پاكستان شده بود، توسط رادارهاي پاكستان كشف نشده و ناشناس باقي مانده بود. سپس با پرواز بر فراز تاسيسات استراتژيك پاكستان در نزديكي اسلام آباد و عكسبرداري از آنها، به سمت هند بازگشت. شايد بيني پاكستاني‌ها و به ويژه نيروي هوايي آنان با چنين اقدامي به خاك ماليده شده باشد، اما خلبان فاكس بت، عكسبرداري تنها را كافي ندانسته و به هنگام بازگشت، توان موتورهاي هواپيما را به اندازه‌اي زياد نمود كه به سرعت 2 ماخ دست يابد و باعث گردد صداي مهيب شكستن ديوار صوتي در فضاي پاكستان طنين انداز شود. شماري از شكاري هاي F-16A نيروي هوايي پاكستان كه اسكرمبل (آماده درگيري) بودند، به هوا برخاستند اما زمان و توان كافي براي چنين رهگيري را نداشتند. در سال 1991، هند و پاكستان قرارداد عدم تجاوز به حريم هوايي يكديگر را امضا كردند، اما اين توافقنامه در برخي وقتها به دليل ديگر توافقات جهاني توسط يكي از طرفها شكسته مي‌شد و پس از اين بود كه آنها هر كاري مي خواستند مي كردند!

امروزه دوران طلایی فاکس بت پایان پذیرفته و تنها حدود 15 فروند از نوع MiG-25RBSh (گونه Foxbat-D) در خدمت نیروی هوایی روسیه قرار دارد که آنها هم تنها برای عکسبرداری جاسوسی بکار گرفته می شوند و بر رویشان دوربینهای SLAR از نوع Shampol یا Ramrod نصب است. هندی ها در سال 2006، تمامی فاکس بت های خود را طی مراسم باشکوهی در دهلی نو از رده خارج کردند. شمار قابل توجهی از کاربران فاکس بت را کشورهای عرب متحد شوروی یعنی الجزایر، سوریه و عراق تشکیل می دادند که با توجه به کیفیت بسیار پایین سرویس دهی، تعمیرات و پشتیبانی قطعات یدکی این هواپیماها از سوی روسیه، کسی نمی داند چه تعداد از فاکس بت ها هنوز در خدمت این کشورها قرار دارند و آنچه گفته می‏شود، تنها بر پایه گمانه زنی می باشد. نیروی هوایی عراق نیز پس از حمله سال 2003 آمریکا و بریتانیا، از هم پاشید و معدود فاکس بت های سالم این کشور نیز پس از بیرون کشیدن از زیر خراوارها خاک، توسط هواپیماهای باربری غول پیکری C-5 Galaxy به ایالات متحده حمل شدند.
.

.
در جریان جنگ سال 2003 خلیج فارس، نیروی هوایی عراق برآن شد تا هواپیماهای با ارزش جنگی خود را پنهان کند که فاکس بت ها نیز از این جمله بودند. برای اینکار، عراقیها هواپیماهای خود را زیر صدها تن خاک پنهان نمودند. پس از سرنگونی صدام، شماری از هواپیماهای میگ-25 در محوطهء بیابانی گسترده پایگاه التقدم در 70 کیلومتری غرب بغداد از زیر خاک بیرون کشیده شدند؛ یک پایان بسیار غم انگیز برای این هواپیمايی افسانه ای.

پس از فروپاشي شوروي در سال 1991، فاكس بت هايي كه در اختيار كشورهاي تازه استقلال يافته شوروي قرار داشتند، خدمتشان به پايان رسيد. از جمله اين كشورها مي توان به آذربايجان، بلاروس، قزاقستان و اوكراين اشاره كرد. پس از اينكه ويكتور بلنكو با ميگ-25 به غرب پناهنده شد و باعث گرديد از حساسيت مسائل امنيتي مربوط به اين هواپيما كاسته گردد، فاكس بت به طور گسترده به شماري از كشورهاي خارجي صادر شد. جنگنده هاي صادراتي ميگ-25 عمومن از گونه MiG-25PD بودند كه در آنها آويونيك ضعيفتري تعبيه گشته بود. در اين ميگها معمولن سامانه جستجوگر فروسرخ (IRST) به همراه نمونهء قديمي‌تر رادار اسمرچ (Smerch) قرار داده مي‌شد. از اين ميگهاي صادراتي كه از گونه MiG-25PD بودند، در غرب با نام Foxbat-E ياد مي‌شد. به هر حال كاربران فاكس بت هاي صادراتي در ليست زير آورده شده اند. شمار هواپيماهاي ميگ-25 تحويل داده شده به آنها نامعلوم است و رقمهايي كه مي‌خوانيد، بر اساس گمانه‌زني ارائه شده اند.

* الجزائر يكي از تخستين مشتريان ميگ-25 بوده است كه اولين سري فاكس بت هايش را در سال 1979 (برابر 1357) دريافت نموده است. گمان مي رود اين كشور 16 فروند جنگنده شكاري رهگير MiG-25PD و گونه دوسرنشينه MiG-25PU را به همراه 4 فروند گونه شناسايي MiG-25RB دريافت كرده باشد.

* بلغارستان 3 فروند MiG-25RBT و يك فروند MiG-25RU را پيش از فروپاشي شوروي دريافت كرده است. بلغارها تنها كاربر اين نوع هواپيما در بين كشورهاي عضو پيمان ورشو بودند. يكي از هواپيماهاي MiG-25RBT در جريان حادثه‌اي از بين رفت و ديگر هواپيماها پس از گسست پيمان ورشو با 5 فروند ميگ-23 تعويض شدند.

* همانطور كه پيشتر نوشتيم، در اوايل دهه 1970، هفت فروند ميگ شناسايي جاسوسي MiG-25R يا MiG-25RB در مصر با نام و نشان اين كشور ولي توسط شوروي عملياتي شده بودند. اين هواپيماها هيچگاه به طور رسمي يا اجاره‌اي در اختيار نيروي هوايي مصر قرار نداشتند.

Free Image Hosting At img98

.

* هند در اوايل دهه 1980، شمار 6 فروند ميگ شناسايي جاسوسي MiG-25RB را به همراه 2 فروند نمونه آموزشي MiG-25RU از شوروي دريافت كرد. اين ميگها در هند با نام Garuda شناخته شدند كه يك الهه باستانی هندو به شكل عقاب مي‌باشد. اين هواپيماها در بهار 2006 از رده خارج گشتند.
.

Free Image Hosting At img98
گروهي از خلبانان فاكس بت اسكادران 96 ام نيروي هوايي عراق

.

* چنين انگاشته مي‌شود كه عراق چيزي در حدود 20 فروند جنگنده شكاري رهگير MiG-25PD و 8 فروند هواپيماي شناسايي MiG-25RB را در اوايل دهه 1980 دريافت كرده بود. عراق هواپيماهاي MiG-25RB را در چندين بمباران هوايي ارتفاع بالا و قابل توجه بر ضد اهداف متعلق به ايرانيان در طول جنگ هشت ساله به كار گرفت. بسياري از فاكس بت هاي عراقي در دوران جنگ سال 1991 خليج فارس بر روي زمين نابود شدند و دو فروندشان نيز در جريان نبرد هوايي به وسيلهء شكاريهاي اف-15 سرنگون گشتند. در تنها نبرد هوايي جنگ كه به سود عراق به پايان رسيد، در روز 20 ژانويه 1991 يك جنگنده MiG-25PD عراقي، يك جنگنده اف-18 را هدف قرار داد و سرنگون ساخت. در 25 دسامبر 1992، نيروهاي آمريكايي يك ميگ-25 ديگر عراقي را به وسيلهء يك جنگنده اف-16 سرنگون كردند و آن را به عنوان هديه كريسمس به صدام حسين پیشكش نمودند! شماری از میگهای25 عراقی، پس از تاخت و تاز ایالات متحده به عراق در بهار سال 2003، به همراه دسته ای دیگر از جنگنده‏ها در حالی یافت شدند که زیر خاک پنهانشان کرده بودند.

* لیبی حدود 30 فروند شکاری رهگیر MiG-25PD، پنج هواپیمای آموزشی MiG-25RU و پنج فروند هواپیمای شناسایی MiG-25RB را توانست در اختیار بگیرد.

* سوریه 30 فروند شکاری رهگیر MiG-25PD را به همراه 5 فروند هواپیمای آموزشی MiG-25PU و 8 فروند هواپیمای شناسایی MiG-25RB را در اختیار داشت. در جریان درگیری هوایی 13 فوریه 1981، دو جنگنده اف-15 اسرائیل با دو میگ-25 سوری درگیر شدند که هر طرف یک جنگنده را از دست داد.

* درمجموع چیزی حدود 1190 فروند میگ-25 از تمامی گونه ها مابین سالهای 1969 تا 1984 ساخته شدند که به این تعداد، باید چند پیش نمونه آزمایشی این هواپیما را که در کارخانه Gorkiy (ماکسیم گورکی = نویسنده کمونیست) ساخته شدند، افزود. دقیقن مشخص نشده که چه تعداد میگ-25 هنوز در سرویس هستند، اگرچه آنهایی هم که در خدمت باشند، زمان چندان درازی از زندگی خدمتیشان باقی نمانده است.

از دست رفتگان (توسط اسرائیل)
13 فوریه 1981، یک فروند Foxbat-B نیروی هوایی سوریه بر فراز لبنان توسط یک جنگنده F-15A اسرائیلی به خلبانی بنیامین زينکر (Benyamin Zinker) سرنگون شد.

29 جولای 1981، یک فروند Foxbat-B نیروی هوایی سوریه بر فراز لبنان توسط یک جنگنده F-15A اسرائیلی به خلبانی شائول سیمون (Sha'ul Simon) سرنگون شد.

7 جولای 1982، یک فروند Foxbat-B نیروی هوایی سوریه بر فراز دره بقاء توسط یک جنگنده F-15A اسرائیلی سرنگون شد.

31 آگوست 1983، یک فروند Foxbat-B نیروی هوایی سوریه در نزدیکی نوار ساحلی لبنان در منطقه قونیه هدف یک موشک MIM-23 HAWK قرار گرفت و آسیب دید؛ سپس توسط یک جنگنده F-15C اسرائیلی به خلبانی شائول سیمون سرنگون شد.

از دست رفتگان (توسط ایران)
آوریل 1982: جنگندهء F-14A متعلق به اسكادران 84 ام، با یک موشک AIM-54A، جنگندهء MiG-25RB عراقی را سرنگون مي‏کند.

16 سپتامبر 1982: جنگندهء F-14A متعلق به اسكادران 84 ام، به خلبانی سروان شهرام رستمی، با یک موشک AIM-54A، جنگندهء MiG-25RB عراقی را بر فراز آبهای خلیج فارس و در نزدیکی ترمینال نفتی خارک، در ارتفاع 55 هزار فوتی سرنگون مي‏کند.

اول دسامبر 1982: جنگندهء F-14A متعلق به اسكادران 84 ام، به خلبانی سروان شهرام رستمی، با یک موشک AIM-54A، جنگندهء MiG-25RB عراقی را سرنگون مي‏کند.

4 دسامبر 1982: جنگندهء F-14A متعلق به اسكادران 81 ام، به خلبانی سروان شهرام رستمی، با یک موشک AIM-54A، جنگندهء MiG-25PD عراقی را سرنگون مي‏کند.

6 آگوست 1983: جنگندهء F-14A متعلق به اسكادران 73 ام مستقر در پایگاه یکم شکاری مهرآباد، با یک موشک AIM-54A، جنگندهء MiG-25RB عراقی را سرنگون مي‏کند.

6 آگوست 1983: جنگندهء F-5E متعلق به پایگاه دوم شکاری تبریز، به خلبانی سروان یدالله جوادپور، با یک موشک سایدوایندر، جنگندهء MiG-25RB عراقی را سرنگون مي‏کند.

Free Image Hosting At img98
یدالله جواد پور (تکخال F-5E در جنگ ویرانگر هشت ساله با عراق)
.

15 فوریه 1986: جنگندهء F-14A متعلق به اسكادران 73 ام مستقر در پایگاه یکم شکاری مهرآباد، با یک موشک AIM-54A، جنگندهء MiG-25RB عراقی را سرنگون مي‏کند. (احتمالن هواپیمای سرهنگ محمد ریان، تکخال میگ25 در جهان)

3 جولای 1986: جنگندهء F-5E متعلق به پایگاه دوم شکاری تبریز، به خلبانی سروان مجید شعبانی، با آتش مسلسل، جنگندهء MiG-25PD عراقی را سرنگون مي‏کند.
.

Free Image Hosting At img98
مجید شعبانی (نفر سمت راست)

.
3 سپتامبر 1986: جنگندهء F-14A متعلق به پایگاه هشتم شکاری خاتمی (اصفهان)، با یک موشک AIM-54A، جنگندهء MiG-25RB عراقی را سرنگون مي‏کند.

17 نوامبر 1986: جنگندهء F-14A متعلق به اسكادران 73 ام مستقر در پایگاه یکم شکاری مهرآباد، با یک موشک AIM-54A، جنگندهء بسیار پیشرفته و جنگ الکترونیک MiG-25BM عراقی را که توسط خلبان روس پرواز می‏کرد در ارتفاع 67 هزار فوتی سرنگون مي‏کند.

11 نوامبر 1987: ‏‏جنگندهء F-14A متعلق به اسكادران 73 ام مستقر در پایگاه یکم شکاری مهرآباد، با یک موشک AIM-54A، جنگندهء بسیار پیشرفته و جنگ الکترونیک MiG-25BM عراقی را که توسط خلبان روس پرواز می‏کرد در ارتفاع بسیار بالا هدف قرار داده و سرنگون مي‏کند.

19 مارس 1988: جنگندهء F-14A متعلق به اسكادران 82 ام مستقر در پایگاه ششم شکاری بوشهر، با یک موشک AIM-54A، هواپیمای جاسوسی MiG-25RBS عراقی را سرنگون مي‏کند.

در طول جنگ ويرانگر هشت سالهء ايران و عراق، تعدادي از ميگهاي25 عراقي نيز توسط پدافند زميني سرنگون گشتند كه از جملهء آنها مي‏توان به هدف قرار گرفتن MiG-25RB عراقي در بهمن 1365 در ارتفاع 67 هزار فوتي در اصفهان توسط سيستم دفاع موشكي HQ-2 و سرنگونی يك ميگ25 ديگر در اواخر جنگ، در منطقهء مسجد سليمان توسط پدافند موشكي HAWK اشاره نمود.

پيوندها:
ماجراي شكستن ديوار صوتي بر فراز اسلام آباد توسط فاكس بت هندي
تمبر يادبود پنجاهمين سالگرد تاسيس نيروي هوايي هند با عكسي از فاكس بت
.