۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

اف-4 فانتوم در نیروی هوایی ایران (14)

در هشتم و نهم آبان ۱۳۵۹، ارتش عراق با دو لشکر خود حملهء گسترده‌ای را برای تصرف پل نادری بر روی رودخانه کرخه انجام داد، مقاومت تحسین‏برانگیز یگان‌هایی از لشکر ۲۱ حمزه (لشکر سابق گارد جاویدان شاهنشاهی) و یک گردان تانک از لشکر ۷۷ خراسان به همراه پشتیبانی هوایی و عملیاتهای ضربتی پی در پی و بسیار فشردهء فانتومهای پایگاه سوم هوایی در همدان، مانع از تصرف پل نادری شدند. در صورت تصرف پل نادری توسط عراق، این امر منجر به قطع جاده مهم اندیمشک - اهواز می‌شد و چنانچه خود را به ارتفاعات شمال منطقه می‌رساندند، کلیهء ارتباطات جنوب قطع می‌شد و این مقدمه‌ای می‏شد برای سقوط آبادان و اهواز. مقاومت سرسختانه گردان ۴۴ پیاده نیروی زمینی ارتش در پنج کیلومتری آبادان در این مقطع نقش بسیار مهمی داشت.


itt7lktmm1qxec1d3yyg.jpg
عکسی از تانکهای T-62 سپاه ششم عراق در دشت کرخه به تاریخ مارچ 1982. تنها یک هفته بعد، این یگانی را که در عکس مشاهده می‏فرمایید به وسیلهء بمباران فانتومهای ایران که از ارتفاع بسیار بالا صورت گرفت، نابود شدند.

همزمان با متوقف شدن پیشروی نیروی زمینی عراق و شکست نیروی دریایی عراق در ۷ آذر ۱۳۵۹ توسط نیروی دریایی ایران که منجر به بسته شدن راه آبی عراق به خلیج فارس شد، نیروی زمینی ارتش ایران با پشتیبانی نیروی هوایی و هلیکوپترهای هوانیروز (هواپیمایی نیروی زمینی ایران) موفق به بازسازی، پیش‌بینی‌های عملیاتی و طرح‌ریزی‌های لازم شد. بدین ترتیب، یگان‌های پیاده و زرهی از یگان‌های لشکر ۷۷ زرهی خراسان، لشکر ۲۱ حمزه مرکز (گارد جاویدان)، لشکر ۱۶ زرهی قزوین، گروه رزمی زرهی شیراز و تیپ خرم آباد و همدان و... به طور گسترده برای مرحله بیرون راندن نیروهای عراقی در جبهه جنوب مستقر شدند.

در میان واحدهای نیروی زمینی ارتش ایران در هفته اول حمله عراق به ایران، تنها زنده نام سرهنگ هوشنگ عطاریان در جبهه غرب کشور بود که با اتخاذ تاکتیک عملیاتی ضد حمله در روز هشتم از شروع جنگ توانست ارتش عراق را از خاک ایران بیرون نمایند، در گزارش جنگی جمهوری اسلامی در آن ایام آمده است: «بعد از ظهر امروز، سرهنگ عطاریان قصر شیرین را بازپس ستاند و در جبهه غرب کشور ۸۰ تانک عراقی را نابود کرد و نیروهای ما، رادیو و تلویزیون را باز پس گرفتند.»

در آن زمان، بارگیری و تخلیه کالا برای عراق از طریق بندر ام القصر که خارج از اروند رود است، انجام می‌گرفت. صدور نفت عراق از طریق دو سکوی عظیم نفتی به نامهای «البکر» و «الامیه» واقع در مصب اروندرود عملی می‌شد. در عملیات مروارید که با پشتیبانی بی‏دریغ فانتومهای پایگاه ششم انجام گرفت، این سکوهای نفتی کاملن منهدم شدند و عملن صدور نفت عراق از طریق دریا قطع گردید. بدین ترتیب، رفت و آمد کشتیهای نفتکش و تجاری برای کشور عراق که از این طریق انجام می‌گرفت و برای عراق در زمان جنگ نقش اساسی و تعیین کننده داشت، ناممکن شد. از آن سو، ۹۰ درصد از صادرات و واردات ایران که از طریق دریا بود با پیروزی نیروی دریایی ایران و سیادت دریایی ایران در خلیج فارس امکان‌پذیر بود. زنده نام دریادار بهرام افضلی فرمانده نیروی دریایی ارتش به هنگام شروع جنگ طراح این عملیات بود. دریادار افضلی چهار سال بعد به دلیل مخالفت با ادامه جنگ محاکمه و تیرباران ‌شد.

پس از سوم خرداد 1361، کشورهای جهان، رژیم ایران را که اکنون مشغول عملیات در درون خاک عراق بود، به عنوان تجاوزگر می‏شناسند و بعثی‏ها در مقام دفاع از خاک خویش قرار می‏گیرند. به همین راحتی جایگاه متجاوز و مدافع عوض می‏شود و جنگی را که می‏شد حداکثر تا اوایل سال 1361 تمامش کرد، تهی مغزان جمهوری اسلامی شش سال دیگر ادامه می‏دهند و تا آنجا پیش می‏روند که در بهار سال 1367، نه تنها تمامی مواضع اشغال شده‏اشان همچون فاو و شلمچه را از دست می‏دهند، بلکه ارتش عراق که به لطف ادامه جنگ توسط جمهوری اسلامی توانسته میلیاردها دلار از کویت و عربستان سرکیسه کند و بسیار مجهزتر از 31 شهریور 1359 گردد، در بیشتر خطوط درگیری موفق می‏شود تا عمق خاک ایران پیشروی نماید.

hwv5s6ni2eh689c2t11.jpg


دقیقن پس از سوم خرداد 1361، اندک اندک ورق جنگ به نفع عراق برمی‏گردد. در حالی که نیروی هوایی شاهنشاهی ایران برای هر خلبان فانتوم 1.5 و هر خلبان تامکت تا بیش از دو میلیون دلار برای آموزش هزینه می‏کرد، متوسط هزینه عراق برای خلبانان میگ و سوخوی که در اتحاد شوروی و در مراکزی همچون خارکف آموزش می‏دیدند، از چند صد هزار دلار فراتر نمی‏رفت. همچنین در حالی که متوسط ساعات پروازی بهترین خلبانان پیمان ورشو و به تبع آن عراق به زحمت به 1500 ساعت می‏رسید، خلبانان معمولی نیروی هوایی شاهنشاهی بیش از 3000 ساعت پرواز در کارنامه خود داشتند. از طرفی عراقیها که در دو سال نخست جنگ، تقریبن به هیچگونه برتری هوایی دست نیافته‏اند، ابتدا اتکایشان را از محصولات ساخت شوروی به سمت فرانسه می‏کشانند، سپس برای آموزش خلبانان خود، به فرانسویان متوسل می‏شوند و بدین سان، تحولی اساسی در توانایی و کارایی نیروی هوایی عراق در سالهای 1361 تا 1367 پدید می‏آید. عراقیها که در ماههای نخست جنگ، بیش از 40 فروند MiG-23M خود را در نبردهای هوایی که عمدتن با فانتومها و موشکهای اسپارو انجام گرفته از دست داده‏اند، ترکیب موشکهای هوا به هوای مطمئن و خوبی به نام مجیک R-550 (ماژیک) و سوپر ماترا Super 530D را با جنگنده‏ای مانورپذیر و به روزی به نام Mirage F-1 بکار می‏گیرند. این موشکها در مقایسه با نمونه‏های روسی همچون R-13 Atoll دارای سرجنگی مطمئن، مانورپذیری بسیار بالا و دقت عالی برخوردار بودند. میراژ اف-1 در برابر اف-4 فانتوم و اف-5 تایگر چه از نظر قدرت رادار و سیستمهای الکترونیک، توان موتور و شتابگیری و چه از نظر جنگ افزارها برتری کامل داشت. آمار اندک پیروزیهای میراژ اف1 در برابر اف-5 های ایران، نه به دلیل توانمندی خاصی در اف-5، بلکه به دلیل نوع ماموریتهای گوناگونی بود که برای دو جنگنده درنظر گرفته می‏شد. به ویژه اینکه اف-5 های ایران به دلیل بهره‏گیری از موتور ضعیف J-85، رادار قدیمی و بسیار ضعیف AN/APQ-153 که کمتر از 20 کیلومتر برد داشتند و فاقد توانایی درگیری BVR (دور از دید چشم) بودند. در مقابل، برد رادار سیرانو 4 جنگنده‏های میراژ اف1 بیش از 100 کیلومتر بود و این جنگنده های قادر بودند با استفاده از موشکهای مجیک R-550 یا سوپر 530D از فواصلی بین 26 تا 46 کیلومتر بسته به اینکه در ارتفاع پست باشند یا در ارتفاع بالا، برتری مطلقی بر اف-5 های ایران داشتند. از این رو بود که نقش اف-5 ها با ادامه جنگ روز به روز کمرنگتر شد و کمتر در پروازهای برون مرزی یا داگ فایت شرکت داده شدند.

0qhbbpfmhz56a3jge9f.jpg

جنگنده Mirage F-1 عراقی مجهز به موشکهای R-530


در مقابل میراژهای عراق، رویارویی‏هایی بسیاری با فانتومهای اف-4 ایرانی پیدا کردند. فانتومها از نظر تجهیزات الکترونیک و رادار بسیار مجهزتر از اف-5 ها بودند. دو موتور پرقدرت J-79 توان و سرعت قابل توجهی به فانتومها می‏بخشید و همچنین تعداد بیشتری از مقرهای سخت جهت حمل جنگ افزار در زیر بال آنها وجود داشت. فانتوم دارای یک سامانهء هشدار دهنده امواج رادار و اخلالگر الکترونیک بود. اما این سیستمها بر مبنای فرکانس رادارهای بلوک شرق برنامه‏ریزی شده بودند و در حافظهء آنها، فرکانس رادارهای غربی همچون رادار میراژ وجود نداشت. به همین دلیل، بر خلاف اوایل جنگ و رویارویی فانتومها با سایتهای سام2 و سام3 و سام6 و جنگنده‏های میگ-23، منحرف کردن موشکهای فرانسوی غیرممکن بود. از سویی دیگر، طراحی بدنهء میراژ اف-1 یک نسل جلوتر از فانتوم قرار داشت. فانتوم در سرعتهای بالا به دلیل ضعف کنترل سمتی و جانبی، نمی‏توانست پروازی ایمن در مرزی فراتر از سرعت استال بالهایش داشته باشد. مهندسین طراح میراژ اف1 در کارخانهء داسو، به دلیل بهره‏گیری از یک سکان عمودی بزرگ نسبت به بدنه و همچنین سکانهای زیرین یا تیغه‏های زیر بدنه، مشکلات مربوط به عملکرد هواپیما در زوایای حملهء بالا را رفع کرده بوده بودند. در عمل ثابت شده بود که یک سکان عمودی در زیر بدنه، در زوایای حملهء بالا، بسیار کارآمدتر از دم عمودی است. استفاده از این تیغه‏های زیر بدنه در بیشتر هواپیماهای جنگی پس از دهه 1960 معمول گشته بود اما بدنه فانتوم و تایگر که حدود یک دهه قبل طراحی شده بودند، فاقد آن بودند. میراژ اف1 همچنین از نظر شعاع گردش کارآمدتر از اف-4 فانتوم بود (شعاع گردش میراژ اف1 کمتر بود) و کنترل‏پذیری میراژ در سرعتهای کم، بسیار راحت بود.


3o8kqatlnoe5gj0o1l.jpg


موشک هوا به هوای Super 530D که گونهء بهینه شدهء موشک R-530 می باشد

در سالهای بین 1361 تا 1367 که یافتن قطعات یدکی جنگنده‏های اف-14 تامکت و همچنین برخی قطعات ویژه جهت عملیاتی نگه داشتن موشکهای AIM-54A Phoenix روز به روز دشوار و تقریبن غیرممکن می‏گردید، بار عمدهء نبردهای هوایی و مقابله با جنگنده‏های عراقی، بر دوش فانتومها قرار گرفته بود. عراقیها به زودی دریافتند موشک هوا به هوای هدایت راداری فرانسوی Super 530D مانورپذیری بسیار بهتری نسبت به اسپارو دارد و برد آن در ارتفاعات بالا به 46 کیلومتر و در ارتفاعات پایین به 26 کیلومتر می‏رسد. در ادامهء جنگ، به لطف دلارهای کشورهای دوست و برادر و مسلمان یعنی عربستان سعودی و کویت، عراقیها این امکان را یافتند تا گونهء بهینه شده و بسیار پیشرفته‏تری از سیرانو 4 یعنی سیرانو IVM را در اختیار بگیرند. این رادارها در واقع یک اثباتگر تکنولوژی برای رادارهای RDI و RDM بودند که بر روی نمونه‏های نخستین جنگنده‏های میراژ 2000 نصب شده بودند. ارتقا رادار سیرانو4 به سیرانو5 که در نزد عراقیها به نام «پروژه رمضان» شناخته می‏شد، توانایی رادار سیرانو را در حالتهای هوا به سطح افزایش چشمگیری داد اما در برد کشف و تواناییهای رهگیری هوایی، دگرگونی چندانی نسبت به نمونهء پیشین دربرنداشت.

invm121w3opaw74p1slc.jpg
قهرمانان نیروی هوایی:
سروان خلبان حمید نادری نیا – سروان خلبان فرج الله فرسیابی
ظهر روز 7 بهمن 1361 (برابر 27 ژانویه 1983) يك فروند RF-4E به خلبانى سروان حمید نادری نیا و کمک خلبان سروان فرج الله فرسیابی، گردان 11 شناسایی مهرآباد با اسم پرواز آرش11 به قصد انجام پرواز شناسایی ارتفاع بالا بر فراز مناطق عملیاتی جنوب به پرواز در می‏آید. همزمان دو فروند اف-14 تامکت از بوشهر، جهت اسکورت و یک فروند تانکر 707 جهت سوخترسانی از پایگاه سوم به پرواز در می‏آیند. گروه در آسمان ایذه به هم ملحق شده و پس از انجام سوختگیری هوایی منتظر اعلام وضعیت توسط رادار می‏مانند. پس از 20 دقیقه با اعلام وضعیت توسط رادار مبنی بر خالی بودن مسیر از جنگنده‏های عراقی، فانتوم با ارتفاع بالا و سرعت زیاد وارد حریم هوایی عراق می‏شود. بلافاصله چندین رادار، از چندین جهت روی آن قفل کرده و خلبان ناچار به سمت ایران گردش می‏کند و مجددن در منطقه ایستایی منتظر می‏ماند. تا اینکه مجددا رادار با اعلام کد، ورود را مجاز اعلام می‏کند. خلبان با روشن کردن پس‏سوزها در ارتفاع 48000 فوت و سرعت 1.6 ماخ و سمت 310 درجه وارد منطقه می‏شود. لحظاتی بعد فرسیابی روی صفحه هشدار دهنده راداری خود هشدارهای قفل راداری را از سه جهت: جلو، عقب و چپ دریافت می‏کند و همزمان با اقدامات متقابل الکترونیکی درصدد شکستن قفل راداری برمی‏آید و از خلبان می خواهد با سمت 90 درجه به سوی ایران برود. فانتوم شناسایی توسط چند میراژ اف1 از روبه‏رو و پشت مورد حمله قرار می‏گیرد. یکی از میراژها که از بقیه نزدیکتر است، پس از قفل رادار سیرانو4، یک موشک سوپر R-530D را به سمت RF-4E ایرانی شلیک می‏کند. در حالیکه مکالمه با خلبان پایان نیافته بود اولین موشک به زیر بدنه در قسمت دم هواپیما اصابت می‏کند. این موشک، فانتوم را از ناحیهء دم و زیر بدنه مورد اصابت قرار می‏دهد. فانتوم آسیب‏دیده اکنون با تغییر مسیر 90 درجه تلاش می‏کند به طرف ایران برگردد. اما میراژها بر سرعت خود می‏افزایند و رگباری از موشکهای هدایت شوندهء نیمه‏فعال راداری را به سمت آن شلیک می‏کنند. لحظاتی بعد، یک موشک دیگر به زیر بال راست فانتوم برخورد می‏کند اما هواپیما هنوز سرسختانه در برابر سقوط مقاومت می‏کند. تا اینکه موشک سوپر ماترا R-530D با رنگ‏آمیزی سفید و نارنجی شطرنجی از پهلو به فانتوم نزدیک شده و درست در بالای کاناپی منفجر می‏شود. فرج الله فرسیابی در یک شرایط فوق‏العاده و سرعتی نزدیک به 1.4 ماخ از هواپیما بیرون می‏پرد و به طرز معجزه‏آسایی نجات می‏یابد. فراسیابی پس از خروج و باز شدن چتر در آسمان به دنبال چتر همرزمش می‏گردد. ولی او چتر دیگری را نمی‏بیند. به دليل اصابت موشک به کاناپي، سيستم صندلى خروج خلبان نادرى نيا از كار افتاده بود و وی قادر به اجكت نبوده و همچنین به علت صدمات وارده به بدنه و هيدروليك قادر به بازگشت نیز نبود. بعد از دقايقى، خلبان نادر نيا به همراه هواييما سقوط كرده و شهيد مى‏شود. نكتهء غم انگيز در اين است كه خلبانان F-14 كه جهت اسکورت فانتوم شناسايى در منطقه حاضر شده بودند، شاهد تلاش فراوان نادرى نيا براى خروج تا زمان سقوط هواييما بودند. فرسیابی پس از فرود در حوالی چزابه در حالیکه به شدت صدمه دیده بود به كمك افراد بومى نجات پيدا مى‏كند. فرسیابی حتا جزئیات موشک و رنگ آن را به خوبی به ياد مى‏آورد: سفید و نارنجی شطرنجی. خلبان فرسيابى در اين سانحه از ناحيه چشم آسيب ديده و یک چشم خود را از دست داد و براى مداوا به كشور اسپانيا اعزام شد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست: